عصر کرد - زومیت / مطالعه جدیدی نشان میدهد برخلاف یافتههای قبلی روی ماکاکها، مغز انسان پس از قطع عضو خود را سازماندهی مجدد نمیکند.
شواهد تازه نشان میدهد برخلاف آنچه سالها تصور میشد، مغز انسان پس از قطع عضو توانایی چندانی برای بازسیمکشی و سازماندهی دوباره ندارد. این کشف میتواند نگاه ما را به یکی از چالشبرانگیزترین عوارض قطع عضو، یعنی درد خیالی (فانتوم) تغییر دهد. درد فانتوم دردی واقعی و آزاردهنده است که بیمار آن را در عضوی احساس میکند که دیگر وجود ندارد.
بازار ![]()
بخشی از مغز به نام قشر حسیتنی مسئول دریافت و پردازش اطلاعات حسی همچون دما و لمس از سراسر بدن است. مطالعات قبلی نشان داده بودند بخشهای مختلف این قشر با قسمتهای خاصی از بدن مرتبط هستند و بهطور مثال، اگر دستتان بسوزد، بخشی متفاوت از زمانی که انگشت پایتان میسوزد، فعال میشود.
همچنین فرض شده بود قشر مرتبط با آن قسمت از بدن، پس از قطع عضو یا آسیب عصبی خود را بازسازماندهی میکند. برای مثال، در مطالعهای روی ماکاکهایی که عصبهای دستشان قطع شده بود، نورونهای قشر حسی که معمولاً به دست واکنش نشان میدادند، با لمس صورت فعال میشدند. پژوهشگران نتیجه گرفتند که بخشی از قشر مغز که به دست واکنش نشان میداد، به صورت منتقل شده است.
اما برای نخستین بار، تَمار مَکین از دانشگاه کمبریج و همکارانش فعالیت مغزی انسانها را پیش و پس از قطع عضو مقایسه کرده و یافتهاند که هیچ تغییری رخ نمیدهد.
به گزارش نیوساینتیست، پژوهشگران با استفاده از MRI مغز سه نفر را پیش از آنکه به دلایل پزشکی دستشان قطع شود، اسکن کردند. درجریان این اسکنها از آنان خواسته شد لبهایشان را جمع کنند و انگشتانشان را به هم بزنند.
سه و شش ماه پس از قطع عضو، تیم پژوهش دوباره اسکنها را تکرار کرد و از شرکتکنندگان خواست تا تلاش کنند انگشتان از دسترفته خود را حرکت دهند. سیگنالهای مغزی آنها دقیقاً همان باقی مانده بود. مَکین میگوید: «تا جایی که ما میتوانیم اندازهگیری کنیم، این سیگنالها کاملاً یکساناند.»
دو نفر از شرکتکنندگان پس از 18 ماه و 5 سال دوباره تحت پیگیری قرار گرفتند و باز هم هیچ تغییر معناداری در سیگنالهای مغزی نسبت به قبل مشاهده نشد.
قبل از ورود به MRI، امیلی ولدون در کنار پژوهشگر تمرین میکند انگشتان بازوی قطع شدهاش را حرکت دهد.
برای تأیید نتایج، پژوهشگران ابتدا مدلی هوش مصنوعی را آموزش دادند تا از روی اسکنهای قبل از قطع عضو تشخیص دهد کدام انگشت حرکت داده میشود. پس از قطع عضو، زمانی که شرکتکنندگان فقط تصور میکردند هر انگشت را تکان میدهند، مدل همچنان میتوانست درست حدس بزند کدام انگشت مدنظر است که نشان میدهد الگوهای مغزی ثابت ماندهاند.
در بخش دیگری از آزمایش، پژوهشگران فعالیت قشر حسیتنی را هنگام حرکت لبها و تلاش برای حرکت انگشتان پس از قطع عضو اندازهگیری کردند. همین آزمایش روی 26 فردی نیز که بهطور متوسط 23 سال قبل دستشان قطع شده، انجام شد و نتایج مشابه بود.
جان کراکاور از دانشگاه جانز هاپکینز در مریلند میگوید: «این مطالعه به شکلی قطعی نشان میدهد که مغز نمیتواند بهسادگی بخشهایش را جابهجا یا بازسازماندهی کند. این تصور که قشر مغز بتواند جای وظایفش را به سرعت عوض کند، اشتباه است.»
پژوهشگران استدلال میکنند این یافتهها میتواند روشهای درمان درد اندام خیالی را دگرگون کند. این درد، حالتی شایع در میان افراد دچار قطع عضو است که هنوز در اندامی که دیگر وجود ندارد، درد یا ناراحتی احساس میکنند.
برخی تلاشها برای درمان این وضعیت از نشانههای دیداری مانند واقعیت مجازی استفاده میکنند تا مغز را وادار به بازسازماندهی کنند. اما به گفته مکین، این روشها نتایج متناقضی دارند و هر فایدهای ممکن است صرفاً ناشی از اثر دارونما باشد.
در عوض، پژوهشگران پیشنهاد میکنند که برای پیشگیری از عارضه درد اندام خیالی، اعصاب قطع شده را به بافتهای جدیدی که گاهی هنگام جراحی قطع عضو اضافه میشوند، متصل کنند. در غیر این صورت، بخشهای باقیماندهی اعصاب که دیگر با اندام هدف ارتباط ندارند، ممکن است رشد کنند و با ضخیم شدن بافت عصبی باعث ایجاد درد خیالی شوند.
کراکاوِر میگوید: «نظریه انعطافپذیری عصبی ناسازگار در مورد درد اندام خیالی بر پایه این تصور بود که مغز میتواند خود را بازسازماندهی کند، در حالی که چنین نیست. به نوعی، اکنون روش اندیشیدن به درمان این درد تغییر خواهد کرد، چراکه بنیان نظری پیشین اشتباه بوده است.»
نتایج پژوهش در ژورنال Nature Neuroscience منتشر شده است.