عصر کرد

آخرين مطالب

چشم انداز روابط تهران و باکو/ ایران از قفقاز غفلت و بر خاورمیانه تمرکز کرد/ افتتاح کریدور زنگزور یعنی شکستی برای اقتصاد تهران سیاسی

چشم انداز روابط تهران و باکو/ ایران از قفقاز غفلت و بر خاورمیانه تمرکز کرد/ افتتاح کریدور زنگزور یعنی شکستی برای اقتصاد تهران
  بزرگنمايي:

عصر کرد - اقتصاد 24- نوژن اعتضادالسلطنه - شاید بتوان ریشه تیرگی روابط میان ایران و جمهوری آذربایجان را از زمان به قدرت رسیدن "جبهه خلق" به رهبری "ابوالفضل ایلچی بیگ" ردیابی کرد. او پس از به قدرت رسیدن در سال 1993 میلادی روابط باکو با ایران و روسیه را کاهش داد و جمهوری آذربایجان را به غرب و ترکیه نزدیک کرد و این مولفه به سیاست خارجی جمهوری آذربایجان تبدیل شد و پس از آن نیز تغییر چندانی در آن ایجاد نشد.
بیشتر بخوانید: اخبار روز خبربان
نزدیک باکو به اسرائیل نیز در راستای افزایش همکاری‌های جمهوری آذربایجان با کشور‌های غربی و نزدیک به اردوگاه غرب بود. در طول بیش از سه دهه اخیر، روابط تهران و باکو پر فراز و نشیب بوده است. از بهبود روابط میان دو کشور با روی کار آمدن "حیدر علی اف" و مشارکت ایران در کنسرسیوم نفت در سال 1995 میلادی گرفته تا پس از آن نزدیکی بیش‌تر جمهوری آذربایجان به غرب و ناتو و بهبود روابط با اسرائیل در دوران ریاست جمهوری "الهام علی اف"؛ از جنگ اخیر قره باغ و پایان حکومت خودخوانده ارمنی (آرتساخ) در قره باغ کوهستانی و اعمال کنترل نیرو‌های آذربایجانی بر آن منطقه و طرح اتهام حمایت ایران از ارمنستان از سوی باکو گرفته تا حمله مسلحانه سه سال پیش به سفارت جمهوری آذربایجان در تهران تمام رخداد‌ها نشان دهنده پیشینه روابط دوجانبه همراه با تنش و التهاب میان دو کشور بوده‌اند.
اکنون با سفر اخیر "مسعود پزشکیان" رئیس جمهور ایران به باکو و دیدار او با "الهام علی اف" رئیس جمهور آذربایجان دو کشور گام‌های تازه‌ای را برای بهبود روابط و همکاری‌ها برداشته‌اند. در این میان، رابطه ایران و آمریکا و نزدیکی باکو به اسرائیل چه تاثیری بر این روابط خواهد گذاشت؟ حمایت روسیه از کریدور زنگزور که ایران درباره آن نگرانی‌هایی دارد چه تاثیری بر روابط ایران با باکو و کرملین می‌گذارد و اصولا چشم انداز سیاسی در داخل جمهوری آذربایجان در سالیان آینده چگونه خواهد بود؟ 
این پرسش‌ها و پرسش‌هایی بیش‌تر را با کارشناسان تُرک، آذربایجانی، ارمنی و ایرانی در میان گذاشتیم:
"بوزکورت آران" سفیر سابق ترکیه در ایران، دیپلمات و استاد دانشگاه در ترکیه است. او در حال حاضر در دانشگاه اقتصاد و فناوری TOBB در آنکارا در گروه روابط بین‌الملل تدریس می‌کند. او در سال 1971 از دانشکده علوم سیاسی دانشگاه آنکارا فارغ‌التحصیل شد. سپس در سال 1973 در وزارت امور خارجه ترکیه به عنوان دستیار کنسول در سالزبورگ در اتریش آغاز به کار کرد. آقای "آران" پس از انجام وظایف مختلف در دستگاه دیپلماسی ترکیه، در فاصله سال‌های 1998 تا 2000 میلادی به عنوان سفیر ترکیه در پاکستان، از سال 2000 تا 2002 میلادی به عنوان مدیرکل امور اقتصادی دوجانبه، از سال 2002 تا 2004 میلادی به عنوان نماینده دائم در یونسکو، از سال 2004 تا 2006 میلادی به عنوان سفیر در ایران و از سال 2006 تا 2007 میلادی به عنوان مدیر کل خاورمیانه خدمت کرد. او از یکم اکتبر 2007 تا 19 مارس 2012 میلادی به عنوان نماینده دائم ترکیه در سازمان تجارت جهانی خدمت کرد و در تاریخ 17 آوریل 2012 بازنشسته شد. آقای "آران" از سال 2012 میلادی مدیر مرکز مطالعات تجارت چند جانبه در "بنیاد تحقیقات سیاست اقتصادی ترکیه" TEPAV)) بوده است.
دکتر "مسیح آقا محمدی" کارشناس ارشد "مرکز تحلیل روابط بین المللی جمهوری آذربایجان" است. دکتر "محمدی" تقریبا دو دهه رئیس شعبه ایرانشناسی در "آکادمی علوم آذربایجان" نیز بوده است. این پژوهشگر و محقق در دهه 1990 میلادی با راهنمایی "رستم علی‌اف" از شرق شناسان مشهور شوروی و مصحح شاهنامه فردوسی از پایان‌نامه خود با موضوع "اشعار صائب تبریزی و مسئله سبک هندی در شعر فارسی" دفاع کرد. این تحقیق نه تنها توسط متخصصان ساکن جمهوری آذربایجان، بلکه در روسیه، ازبکستان، گرجستان، ایران و آلمان نیز بسیار مورد استقبال قرار گرفت. این رساله برای اولین بار مراحل تکاملی، مبانی ایدئولوژیک و زیبایی‌شناختی "سبک هندی" را مشخص می‌سازد. مقالات دکتر "محمدی" علاوه بر باکو، در مسکو، سن پترزبورگ، تاشکند، تبریز، تهران و استانبول نیز منتشر شده‌اند. او هم چنین ادبیات معاصر ایران و افغانستان را ترجمه کرد و ترجمه‌های او به ویژه از شاعر فارسی زبان "سهراب سپهری" مورد توجه جامعه علمی و ادبی قرار گرفت. علاوه بر آثار ادبی، در حوزه سیاسی نیز آثاری از دکتر "محمدی" در باکو چاپ شده‌اند از جمله کتاب "افغانستان: از اشغال شوروی تا مداخله آمریکا" (2017) و "احزاب سیاسی در جمهوری اسلامی ایران" (2018).
دکتر "نادر انتصار" استاد ممتاز علوم سیاسی در دانشگاه آلابامای جنوبی است. دکتر "انتصار" سابقه ریاست گروه علوم سیاسی و عدالت و کیفری را در دانشگاه آلابامای جنوبی در کارنامه خود داشته است. شهرت اصلی او به دلیل تحقیقاتی است که در حوزه سیاست خاورمیانه انجام داده است. از دکتر "انتصار" تاکنون چندین کتاب به زبان فارسی ترجمه شده‌اند. از جمله آن کتب می‌توان به سیاست "کرد‌ها در خاورمیانه" با ترجمه "عرفان قانعی فرد" و چاپ شده توسط انتشارات "علم" و هم چنین، کتاب "ماراتن مذاکرات هسته‌ای" (از سعدآباد تا کوبورگ) نوشته مشترک دکتر "انتصار" و "کاوه افراسیابی" با ترجمه "روح‌الله فقیهی" و "سعید جعفری" و چاپ شده توسط انتشارات "قومس" اشاره کرد. 
دکتر "شیرین هانتر" استاد ایرانی – آمریکایی در دانشگاه جورج تاون است. او کارشناس مسائل سیاسی ایران است و به زبان‌های فارسی، انگلیسی، فرانسوی و ترکی مسلط است. او پیش از انقلاب در فاصله سال‌های 1965 تا 1979 میلادی به عنوان دیپلمات در وزارت خارجه ایران خدمت کرده بود. او از سال 1983 تا 2005 در مرکز مطالعات استراتژیک و بین المللی در واشنگتن حضور داشت. دکتر "هانتر" در نهاد‌های آموزشی و دانشگاهی، چون جورج تاون، دانشگاه جورج میسون و کالج واشنگتن تدریس کرده است. او هم چنین عضو هیئت علمی بنیاد کارنگی بوده است. دکتر "هانتر" به عنوان نویسنده یکی از اولین مقالات در مورد مسئله هویت در جمهوری آذربایجان پس از شوروی شناخته می‌شود. تحقیقات میدانی او در مورد نخبگان سیاسی جمهوری آذربایجان و دیدگاه‌های پان ترکیستی آنان نسبت به ایران، بر نفرت این نخبگان از ملی‌گرایان آذری ایرانی تأکید دارد. دکتر "هانتر" خود متولد تبریز است. از او کتاب‌های زیادی منتشر شده‌اند از جمله "سیاست خارجی ایران در دوران پس از شوروی، مقاومت در برابر نظم نوین بین‌المللی" (2010 میلادی)، "آسیای مرکزی از زمان استقلال" (1996 میلادی) و "ماوراء قفقاز در گذار: ملت‌سازی و درگیری" (1994 میلادی). کتاب "سیاست خارجی ایران در دوران بعد از فروپاشی شوروی" از دکتر هانتر" با ترجمه "مهدی ذوالفقاری" توسط نشر "میزان" به زبان فارسی چاپ شده است. از دیگر آثار چاپ شده او به زبان فارسی می‌توان به کتاب "اسلام در روسیه" با ترجمه دکتر "الهه کولایی" اشاره کرد که توسط نشر "نی" چاپ شده است.
دکتر "آرمان گریگوریان" دانشیار گروه روابط بین الملل در دانشگاه "لیهای" در پنسیلوانیا است. دکتر "گریگوریان" دارای مدرک دکترای علوم سیاسی از دانشگاه کلمبیا، مدرک کارشناسی ارشد روابط بین‌الملل از دانشگاه شیکاگو و مدرک کارشناسی با گرایش مطالعات ترکیه از دانشگاه دولتی ایروان است. یکی از محور‌های اصلی پژوهش‌های او مداخلات در منازعات دولت-اقلیت و به ویژه مشکل مداخلاتی است که منجر به تشدید خشونت علیه اقلیت‌ها می‌شود. تحقیقات دکتر "گریگوریان" هم چنین به نظام‌های قومیتی-فدرال به عنوان ابزار‌های حل منازعات پرداخته است. یکی دیگر از موارد در دستور کار تحقیقاتی او، پیوند نوع رژیم سیاسی و رفتار سیاست خارجی بوده است. یکی از موضوعات خاصی که دکتر "گریگوریان" در مورد آن نوشته این است که چگونه محیط‌های امنیتی بد می‌توانند گذار به دموکراسی را تضعیف کند. دکتر "گریگوریان" اخیرا تحقیقاتی را آغاز کرده که سیاست‌های خارجی کشور‌های انقلابی را بررسی می‌کند.
دکتر "هومن پیمانی" تحلیلگر ارشد و مشاور امنیت انرژی و امنیت منطقه‌ای است. حوزه تخصصی او در زمینه امنیت انرژی، امنیت منطقه‌ای و بین المللی به ویژه در حوزه جنوب و غرب آسیا، خاورمیانه و منطقه آسیا و اقیانوسیه بوده است. دکتر "پیمانی" در مناصب ارشد مختلفی، چون ریاست سابق بخش امنیت انرژی در موسسه مطالعات انرژی در دانشگاه ملی سنگاپور فعالیت کرده است. او هم چنین با موسسات دانشگاهی از جمله دانشکده دیپلماسی و روابط بین‌الملل ژنو و نهاد‌های غیر دانشگاهی، از جمله شرکت انرژی سوئیسی "نوردستریم"، نهاد‌های خصوصی و دولتی و مؤسسات ملی و بین‌المللی مانند آژانس‌های سازمان ملل از جمله یونیسف همکاری داشته است. او تجربه میدانی گسترده‌ای در حوزه غرب و جنوب آسیا و منطقه آسیا - اقیانوسیه از جمله آسیای مرکزی، قفقاز، ترکیه و جنوب شرقی آسیا دارد. از دکتر "پیمانی" آثار متعددی به زبان انگلیسی چاپ شده‌اند از جمله کتاب "کشمکش و امنیت در آسیای مرکزی و قفقاز (2009 میلادی). کتاب "ایران و آمریکا؛ ظهور گروه بندی منطقه‌ای غرب آسیا" از دکتر "پیمانی" با ترجمه "قاسم شبان نیا" در سال 1387 خورشیدی توسط "موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی" به زبان فارسی چاپ شده است.
گفت‌وگوی اقتصاد 24 با این 6 کارشناس مسائل آذربایجان را در ادامه می‌خوانید.

عصر کرد

بوزکورت آران: سفیر اخیر آقای "پزشکیان" به باکو، گامی مثبت در جهت تقویت همکاری بین دو بازیگر کلیدی و دائمی منطقه یعنی ایران و جمهوری آذربایجان است. ایران یک بازیگر گذرا نیست؛ ریشه‌های تاریخی، فرهنگی و جغرافیایی آن کشور رابطه‌اش با جمهوری آذربایجان را در هر چشم‌اندازی از ثبات و همکاری پایدار در قفقاز جنوبی، به امری محوری تبدیل می‌کند.
قابل درک است که روابط نزدیک جمهوری آذربایجان با اسرائیل، به ویژه در امور دفاعی، می‌تواند درجه‌ای از حساسیت را در روابط تهران و باکو ایجاد کند. با این وجود، تعمیق اعتماد متقابل و حفظ گفتگوی مداوم می‌تواند به عنوان وزنه تعادل در برابر تاثیرات خارجی عمل کند و به ثبات منطقه‌ای کمک نماید. ایران و جمهوری آذربایجان از ظرفیت بالقوه ایجاد یک دستور کار سازنده در حوزه‌هایی مانند تجارت، انرژی، کریدور‌های ترانزیتی و تبادل فرهنگی برخوردار هستند. هرگونه بهبود در روابط دو کشور نه تنها در راستای منافع ملی آنان خواهد بود، بلکه ثبات و همکاری منطقه‌ای گسترده‌تری را نیز ارتقاء می‌دهد. در چنین بستری، علیرغم آن که طرفین ثالث ممکن است برای تأثیرگذاری بر پویایی‌ها تلاش کنند، مسئولیت و فرصت اصلی بر عهده تهران و باکو است تا اطمینان حاصل کنند که همکاری منطقه‌ای توسط آرمان‌های مشترک دو کشور هدایت می‌شود.
مسیح آقا محمدی: سفر رسمی آقای "مسعود پزشکیان" رئیس جمهور ایران، به جمهوری آذربایجان رویداد مهمی در روابط دو کشور است. به نظر من، پس از دوران تنش و سردی که در سال‌های اخیر در روابط آذربایجان و ایران مشاهده می‌شد، این سفر منجر به احیای اعتماد بین دو کشور و گسترش همکاری‌های فیمابین خواهد شد. اسناد امضا شده و توافقات حاصل شده در طول این سفر نیز دلیلی بر این مدعاست. همچنین باید خاطرنشان کنم که جمهوری آذربایجان همواره حامی روابط عادی و حسن همجواری با ایران بوده است و اگر در مقاطعی تنشی در روابط ایجاد شده است، جمهوری آذربایجان هرگز آغازگر آن نبوده است.
در رابطه با اسرائیل، باید یک اصل مهم در سیاست خارجی جمهوری آذربایجان را بدانید: دولت جمهوری آذربایجان هرگز اجازه نداده است که روابطش با یک کشور به روابطش با کشور دیگر وابسته باشد و همچنین همکاری‌اش با یک کشور علیه کشور دیگر نبوده است. از این منظر، تصور اینکه روابط اسرائیل و جمهوری آذربایجان، همکاری جمهوری آذربایجان با ایران را محدود یا مختل خواهد کرد، نادرست است.
نادر انتصار: ایران و جمهوری آذربایجان تاریخ طولانی و در هم تنیده‌ای دارند. پیوند‌های اجتماعی-فرهنگی بین مردم جمهوری آذربایجان امروزی و ایران عمیق است. با این وجود، باید توجه داشت که از زمان تاسیس جمهوری مستقل آذربایجان پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، روابط بین تهران و باکو فراز و نشیب‌هایی را تجربه کرده و دوره‌هایی از تیرگی شدید از ویژگی‌های این رابطه بوده است. در نتیجه، دشمنان ایران به ویژه اسرائیل توانسته‌اند روابط محکمی با باکو برقرار کنند تا منافع تهران در قفقاز را تضعیف کرده و ایران را بی‌ثبات کنند.
علیرغم سفر اخیر "مسعود پزشکیان" رئیس جمهور ایران به باکو و تأثیر مثبت آن بر رابطه تهران و باکو، اسرائیل کماکان نقشی مخرب را در روابط مثبت و پایدار بین ایران و جمهوری آذربایجان، به ویژه در زمینه امنیتی ایفا خواهد کرد. اسرائیل در چند سال گذشته از حضور امنیتی عمدتا مخفی خود در جمهوری آذربایجان برای انجام چندین ماموریت ترور و بمبگذاری در داخل ایران استفاده کرده است. این کماکان محتمل‌ترین راهی خواهد بود که اسرائیل می‌تواند از طریق آن به تخریب روابط تهران و باکو ادامه دهد.
شیرین هانتر: برخی منابع اساسی تنش بین ایران و جمهوری آذربایجان وجود دارند که هیچ سفر رسمی‌ای نمی‌تواند باعث برطرف شدن آن شود. مهم‌ترین آن منابع، ادعا‌های الحاق‌گرایانه جمهوری آذربایجان درباره استان آذربایجان ایران است. هم چنین، جمهوری آذربایجان به عنوان یک کشور جدید در تلاش است تا براساس تاریخ و فرهنگ ایران برای خود تاریخ و فرهنگ بسازد و در عین حال پیوند‌های منطقه با ایران را انکار کند. در واقع، باکو در طول سه دهه گذشته به طور سیستماتیک تمام آثار نفوذ ایران را از جمهوری آذربایجان حذف کرده است. حتی زبان این کشور نیز دستخوش تغییراتی شده تا به ترکی آتاتورک نزدیک‌تر شود.
نکته دوم آن که رهبری باکو گرایش‌های پان ترکیستی دارد. روابط جمهوری آذربایجان با اسرائیل تا حد زیادی به دلیل این عوامل است. باکو به درستی محاسبه کرد که روابط خوب با اسرائیل به آن کشور در روابط با غرب کمک خواهد کرد. با این وجود، اگر عوامل دیگر همسو شوند، اسرائیل نمی‌تواند روابط تهران و باکو را به طور کامل از مسیر خود خارج کند. با این وجود، تا زمانی که ایران در موقعیت اقتصادی و نظامی قدرتمندی قرار نداشته باشد و روابطش با غرب بهبود پیدا نکند هرگز روابط نزدیکی بین تهران و باکو برقرار نخواهد شد.
آرمان گریگوریان: خیلی چیز‌ها به سه عامل بستگی دارد. نخست به این بستگی دارد که آیا اسرائیل قادر است دولت ترامپ را مجبور به جنگ با ایران کند یا خیر. همان طور که می‌دانید، ترامپ تحت فشار زیادی از سوی اسرائیل و عناصری در ایالات متحده است که منافع اسرائیل را بالاتر از منافع ایالات متحده قرار می‌دهند تا به ایران حمله کند. شواهد قابل توجهی وجود دارد که ترامپ و بخش‌های خاصی از تشکیلات امنیت ملی ایالات متحده در برابر این ایده مقاومت می‌کنند، اما با دانستن این که عناصر ذکر شده تا چه اندازه قدرتمند هستند، نمی‌توانم کاملا مطمئن باشم که مخالفان جنگ در این بن‌بست پیروز خواهند شد. اگر ایالات متحده تصمیم به انجام چنین حمله‌ای بگیرد، جمهوری آذربایجان با وضعیتی رو‌به‌رو خواهد شد که از عواقب عدم پیوستن به ائتلاف علیه ایران بیش‌تر از عواقب خراب شدن روابط با ایران خواهد ترسید.
دوم آن که ترس‌ها و خطرات پیش روی جمهوری آذربایجان با وعده‌های خاصی از جمله وعده‌های مربوط به الحاق‌گرایی آذربایجان در قبال ایران و برخی از آرزو‌هایی که آذربایجان در قبال ارمنستان دارد، جبران خواهد شد. این امر وسوسه‌هایی را ایجاد می‌کند که باکو در مقاومت در برابر آن مشکل خواهد داشت. عامل سوم آن است که سایر بازیگران مهم مانند روسیه و چین تا چه اندازه قادر و مایل به مقاومت در برابر فشار ایالات متحده و اسرائیل بر ایران خواهند بود. اگر این بازیگران موضع سخت‌تری اتخاذ کنند، عدم قطعیت در مورد نتیجه تشدید خشونت افزایش می‌یابد و به همراه آن خطراتی نیز برای جمهوری آذربایجان به همراه خواهد داشت. بنابراین، من فکر می‌کنم بله، اسرائیل می‌تواند رابطه بین ایران و جمهوری آذربایجان را خراب کند، اما نمی‌توانم بگویم که این یک نتیجه قطعی است.
هومن پیمانی: این یک واقعیت است که باکو روابط نزدیکی از جمله در زمینه نظامی و امنیتی با اسرائیل دارد. این روابط به طور خاص از چندین سال پیش از سال 2020 میلادی یعنی زمانی که باکو با کمک اسرائیل و ترکیه خود را برای جنگ با ارمنستان آماده می‌کرد، به طور پیوسته در حال رشد بوده است. باکو پس از سقوط اتحاد جماهیر شوروی در فاصله سال‌های 2020 تا 2023 میلادی، دو جنگ بزرگ را برای بازپس‌گیری سرزمین‌های از دست رفته خود آغاز کرد. دو دلیل برای این روابط نزدیک وجود دارند.
نخست آن که دولت ایران در تکیه بر هزاران سال تاریخ مشترک بین تهران و باکو که تنها در سال 1828 در نتیجه معاهده ترکمانچای به پایان رسید، در ایجاد و گسترش روابط مستحکم با باکو ناکام بوده است، اگرچه اشتراکات قومی، فرهنگی و مذهبی زمینه مناسبی را برای ایران فراهم کرده است تا روابط نزدیک با باکو داشته باشد.
به طور مشخص، تهران نتوانست زمانی که باکو به شدت به صادرات انرژی نیاز داشت مسیر خود را برای صادرات نفت و گاز جمهوری آذربایجان فراهم کند. این عدم موفقیت تهران به کشور‌های غربی و ترکیه کمک کرد تا به ترتیب مسیر‌های باکو-تفلیس- جیحان و باکو –تفلیس-ارزروم را برای چنین صادراتی ارائه دهند و ایران را از هرگونه نقشی در این صادرات محروم سازند.
دوم آن که باکو برای بازپس‌گیری سرزمین‌های از دست رفته خود با استفاده از نیروی نظامی، زمانی که هیچ شانسی برای بازپس‌گیری سرزمین‌ها از طریق مذاکره وجود نداشت، باید نقاط ضعف نظامی خود را در برابر ارمنستان برطرف می‌کرد. این واقعیت، روابط نزدیک باکو با اسرائیل و ترکیه را توجیه می‌کرد، کشور‌هایی که حاضر بودند تجهیزات و آموزش نظامی را در اختیار باکو قرار دهند تا جمهوری آذربایجان بتواند برای رسیدن به هدف خود به جنگ متوسل شود.
با این وجود، هنوز هم برای ایران کاملا امکان پذیر است که با ارائه حمل و نقل زمینی و مسیر‌های دریایی خود از طریق خلیج فارس و دریای عمان به منظور تجارت باکو با کشور‌های جنوبی خلیج فارس و هم چنین سایر کشور‌های آسیایی از طریق کریدور شمال-جنوب، روابط خود را با باکو در بسیاری از زمینه‌ها مانند تجارت بین‌المللی به طور قابل توجهی گسترش دهد.
هم چنین، ایران می‌تواند معاملات سوآپ نفت و گاز را به عنوان اهرمی اضافی برای صادرات انرژی فسیلی به باکو ارائه دهد. در این راستا، گذشته از مقادیر کم نفت خام، که به عنوان مثال می‌توان آن را با تانکر‌های زمینی به پالایشگاه‌های شمالی ایران تحویل داد، ساخت خط لوله بین میادین نفتی باکو و پالایشگاه نفت تبریز، ایران را قادر خواهد ساخت تا روزانه 111000 بشکه نفت باکو را وارد کرده و به همان میزان از پایانه‌های نفتی جنوبی خود صادر کند که برای هر دو کشور مفید خواهد بود.
ارائه محصولات و تخصص صنعتی ایران به باکو و هم چنین همکاری با باکو در زمینه آموزش عالی و پزشکی از دیگر زمینه‌های بالقوه همکاری برای کمک به ایران در ایجاد روابط گسترده با باکو هستند. علاوه بر این، توانایی ایران در تأثیرگذاری بر روند وقایع در جمهوری آذربایجان به دلیل پیوند‌های تاریخی، قومی، فرهنگی و مذهبی پیش‌تر ذکر شده، دوستی ایران را برای باکو به یک ضرورت تبدیل می‌کند. بنابراین، با توجه به این که اسرائیل نمی‌تواند تمام نیاز‌های باکو را حتی در زمینه نظامی برآورده کند و با توجه به عواملی که پیش‌تر ذکر کردم، گسترش روابط و همکاری ایران با باکو کاملا امکان پذیر است.
مطمئنا اسرائیل به عنوان بخشی از سیاست خصمانه خود نسبت به ایران سعی در جلوگیری از روابط نزدیک بین تهران و باکو داشته و مطمئنا به این کار ادامه خواهد داد. در این راستا، اسرائیل می‌تواند و احتمالا بر ترس باکو از بقای خود به عنوان یک کشور مستقل تمرکز خواهد کرد، زیرا ایران می‌تواند به طور بالقوه به دنبال سیاستی برای اتحاد مجدد قلمرو شمال رود ارس که در سال 1828 از ایران جدا شد و موفقیت احتمالی آن در شرایط مناسب در آینده باشد. ارائه اطلاعات نادرست به باکو در این مورد می‌تواند به اهرمی در دست اسرائیل تبدیل شود. این در حالیست که پیروی از یک سیاست خارجی عاقلانه، واقع گرایانه و محتاطانه از سوی ایران در قبال باکو و خودداری از ایجاد تنش‌های غیر ضروری در روابط خود با باکو، در عین حال که این روابط را از طریق تجارت و گسترش روابط در سایر زمینه‌ها برای باکو سودمند می‌سازد، می‌تواند به طور بالقوه آن دسته از تلاش‌های صورت گرفته از سوی اسرائیل را که پیش‌تر برشمردم، خنثی سازد.

عصر کرد

* در صورت وقوع حمله نظامی علیه ایران آیا به نظرتان باکو حریم هوایی خود را در اختیار نیرو‌های آمریکایی یا اسرائیلی قرار خواهد داد؟
بوزکورت آران: گمانه‌زنی در مورد سناریو‌های نظامی همواره دشوار است و ذاتا به نتایج ناخواسته منجر می‌شود. با این وجود، از منظر امنیت منطقه‌ای، به نفع هیچ طرفی به ویژه جمهوری آذربایجان نیست که به بستری برای تشدید تنش نظامی علیه کشور همسایه‌ای تبدیل شود که با آن پیوند‌های عمیق تاریخی و فرهنگی دارد.
جمهوری آذربایجان به طور سنتی سیاست متعادل‌سازی روابط خارجی خود را در عین حفظ ثبات منطقه‌ای دنبال کرده است. سناریو‌های وخیمی که این تعادل ظریف را تضعیف می‌کنند، می‌توانند قفقاز جنوبی را به یک درگیری گسترده‌تر بکشانند. حتی گمانه‌زنی صرف نیز می‌تواند اثرات مخربی بر منطقه داشته باشد.
ثبات بلندمدت قفقاز جنوبی به توانایی بازیگران منطقه‌ای در حل تنش‌ها از طریق دیپلماسی و مقاومت در برابر تبدیل شدن به ابزاری برای رقابت‌های ژئوپلیتیکی گسترده‌تر بستگی دارد.
مسیح آقا محمدی: چنین چیزی قطعا غیرممکن است. آذربایجان هرگز اجازه نداده و نخواهد داد که از خاکش علیه کشور‌های همسایه استفاده شود. این موضع اصولی باکو است که بار‌ها رسما اعلام شده است. وقتی صحبت از ایران می‌رود، باید بگویم که حدود بیست سال پیش، سندی بین دو کشور امضا شده که در آن آمده است استفاده از خاک یکدیگر علیه دیگری غیرقابل قبول است. در دوره‌های بعدی، اظهاراتی مبنی بر تأیید این موضوع در دیدار‌ها بین مقام‌های دو کشور در سطوح مختلف مطرح شده است.
بنابراین، این فرضیه که جمهوری آذربایجان ظاهرا در صورت حمله نظامی آمریکا یا اسرائیل به ایران، حریم هوایی خود را در اختیار آنان قرار خواهد داد، کاملا بی‌اساس است. من فکر می‌کنم رسانه‌ها و کارشناسان ایرانی باید از گمانه‌زنی در این مورد دست بردارند.
نادر انتصار: این امر به میزان و نحوه چنین حملات هوایی احتمالی به اهداف ایرانی بستگی دارد. هم آمریکایی‌ها و هم اسرائیلی‌ها مسیر‌های متعددی دارند که می‌توانند برای حملات نظامی از آن استفاده کنند و باکو مطمئنا یکی از این مسیر‌های احتمالی خواهد بود. اگرچه دولت باکو سابقه مخالفت با استفاده از خاک خود برای حملات خارجی به ایران را دارد، اما اگر به اصطلاح فشاری وارد شود، من معتقدم که در برابر فشار آمریکا و اسرائیل تسلیم خواهد شد.
شیرین هانتر: اگر اسرائیل به ایران حمله کند، شک دارم که باکو اجازه استفاده از حریم هوایی خود را برای این منظور بدهد. با این وجود، در صورت حمله آمریکا احتمال صدور مجوز از سوی جمهوری آذربایجان برای استفاده از حریم هوایی آن کشور وجود دارد. با این وجود، این کار برای باکو بسیار خطرناک خواهد بود. ایران ممکن است نتواند اسرائیل را شکست دهد، اما می‌تواند خسارات قابل توجهی به باکو وارد کند.
آرمان گریگوریان: این یک احتمال مشخص است.
هومن پیمانی: باکو به دلایل مختلفی انگیزه‌هایی برای کمک به چنین حمله‌ای خواهد داشت. روابط نزدیک باکو و واشنگتن، به ویژه به دلیل وابستگی آن کشور به حمایت دولت آمریکا برای صادرات نفت و گاز و اتکای تقریبا 100 درصدی باکو به شرکت‌های انرژی غربی، از جمله شرکت‌های آمریکایی، برای صادرات انرژی، و هم چنین روابط نزدیک نظامی - امنیتی باکو با اسرائیل و سوءظن آن کشور به برنامه تهران برای اتحاد مجدد نهایی با ایران از جمله دلایل موجود هستند.
با این وجود، عوامل خاصی تعیین می‌کنند که آیا باکو واقعا حریم هوایی خود را در اختیار نیرو‌های آمریکایی یا اسرائیلی قرار خواهد داد یا خیر. از جمله آن عوامل، میزان روابط دوستانه جمهوری آذربایجان با ایران و ارزش آن رابطه برای بقای بلند مدت آن کشور از یک سو و نشان دادن توانایی و عزم ایران برای خنثی کردن هرگونه حمله آمریکایی و یا اسرائیلی و مجازات مهاجمان از طریق حملات هوایی گسترده علیه پایگاه‌های فرماندهی مرکزی آمریکا و پایگاه‌های اسرائیلی است. هم چنین، سیاست و توانایی روشن و آشکار ایران برای مجازات همه کشور‌های همسایه که به چنین حمله‌ای کمک می‌کنند، تعیین خواهد کرد که آیا باکو به نیرو‌های آمریکایی یا اسرائیلی کمک خواهد کرد یا خیر.

عصر کرد

بوزکورت آران: به رسمیت شناختن قره‌باغ به عنوان بخشی از جمهوری آذربایجان توسط آقای "پزشکیان" رئیس جمهور ایران، نشان دهنده موضع دیرینه ایران در حمایت از مرز‌های شناخته شده بین‌المللی و اصل تمامیت ارضی است. این موضع با سیاست خارجی گسترده‌تر ایران که بر حاکمیت و ثبات منطقه‌ای تأکید دارد، سازگار است.
در عین حال، به خوبی مشخص شده که ایران از نظر تاریخی روابط دوستانه‌ای با ارمنستان داشته است. این روابط ریشه در احترام متقابل و منافع مشترک دارد. عمق تاریخی کشورداری ایران که به بیش از یک هزاره باز می‌گردد، به آن کشور تجربه ایجاد توازن دقیق در روابط با همسایگان نزدیک خود را داده است. من که زمانی در تهران به عنوان سفیر ترکیه خدمت می‌کردم، می‌توانم گواهی دهم که ایران روابط خود با تمام کشور‌های منطقه چه رسد به ارمنستان و جمهوری آذربایجان، از دریچه برد و باخت نمی‌بیند.
ایران پیوسته از سازوکار‌های منطقه‌ای فراگیر، به ویژه از طریق چارچوب 3+3 که سه کشور قفقاز جنوبی یعنی ارمنستان، آذربایجان و گرجستان و سه همسایه آنان یعنی ایران، روسیه و ترکیه را گردهم می‌آورد، حمایت کرده است. این ابتکارعمل نشان دهنده اعتقاد ایران به این است که مشکلات منطقه‌ای باید توسط بازیگران منطقه‌ای حل و فصل شوند. صلح پایدار در قفقاز جنوبی به گفتگوی فراگیر، برسمیت شناختن متقابل نگرانی‌ها و تقویت وابستگی متقابل اقتصادی بستگی دارد.
مسیح آقا محمدی: این که آقای "مسعود پزشکیان" قره باغ را جزء لاینفک آذربایجان خواند، نباید برای ارمنستان غیرمنتظره باشد، چرا که پیش از این نیز اظهارات مشابهی از تهران شنیده شده بود. فکر نمی‌کنم این موضوع مشکلی در روابط ایران و ارمنستان ایجاد کند. این نه تنها موضع ایران است، بلکه در سطح بین المللی نیز قره باغ به عنوان خاک جمهوری آذربایجان شناخته می‌شود. جمهوری آذربایجان در سال 1992 با تمام خاک خود از جمله قره باغ در سازمان ملل متحد پذیرفته شد و تاکنون هیچ کشوری اعلام نکرده که قره باغ خاک ارمنستان است.
من یک واقعیت را به شما یادآوری کنم: پس از اشغال سرزمین‌های جمهوری آذربایجان توسط ارمنستان، استقلال به اصطلاح "جمهوری قره‌باغ کوهستانی" که به مدت سی سال وجود داشت، توسط هیچ کشوری، حتی توسط خود ارمنستان نیز برسمیت شناخته نشد زیرا ارمنستان می‌دانست که این امر مغایر با قوانین بین‌المللی است و توسط جامعه جهانی پذیرفته نخواهد شد زیرا چهار قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل متحد اشغال سرزمین‌های جمهوری آذربایجان توسط نیرو‌های مسلح ارمنستان را تایید کرده بود.
این سوال که ایران چگونه می‌تواند روابط متوازنی با جمهوری آذربایجان و ارمنستان برقرار کند، البته به سیاست خارجی و دیپلماسی خود ایران مربوط است. هر کشوری سیاست خارجی خود را بر اساس منافع ملی و اهداف استراتژیک خود تعریف می‌کند. اما یک مسئله وجود دارد: پس از پیروزی جمهوری آذربایجان در جنگ دوم قره باغ، یک واقعیت ژئوپولیتیکی جدید در قفقاز جنوبی شکل گرفته است و هر کشوری که بخواهد جایگاه خود را در موازنه قدرت در این منطقه به دست آورد، باید این موضوع را در نظر بگیرد.
نادر انتصار: آن چه "پزشکیان" رئیس جمهور ایران در مورد قره باغ گفت موضوع جدیدی نبود. آن چه او بیان کرد، در واقع موضع رسمی دیرینه جمهوری اسلامی ایران بوده است. هم چنین، ایران در مورد تمامیت ارضی شناخته شده ارمنستان و جمهوری آذربایجان موضع ثابتی اتخاذ کرده است. به همین دلیل است که ایران به شدت و بدون ابهام با تلاش‌های جمهوری آذربایجان برای تضعیف ارمنستان از طریق کنترل کریدور زنگزور و طرح‌های مشابه با هدف الحاق خزنده سرزمین‌های استراتژیک ارمنستان مخالفت کرده است. البته تا زمانی که خصومت‌های فعلی بین باکو و ایروان ادامه داشته باشد، ایران باید بین دو همسایه شمالی خود دست به عصا حرکت کند.
آرمان گریگوریان: هیچ کشوری در جهان حاکمیت قانونی جمهوری آذربایجان بر قره باغ را زیر سوال نبرده است. ایران نیز از این نظر منحصر بفرد نیست. در واقع، با توجه به اجماع جامعه بین‌المللی، اگر ایران این موضوع را زیر سوال ببرد، امری بسیار قابل توجه خواهد بود. به ویژه پس از جنگ 2020، پس از پذیرش بی‌قید و شرط حاکمیت جمهوری آذربایجان بر قره باغ توسط ارمنستان، و پس از خروج ارمنیان از آنجا من فکر می‌کنم هرگونه ابراز گلایه‌ای از سوی ارمنستان از ایران در مورد موضع آن کشور در این مورد عجیب خواهد بود.
در مورد این پرسش که آیا ایران می‌تواند روابط متعادلی با ارمنستان و جمهوری آذربایجان داشته باشد، بله، البته که می‌تواند. ایران کشوری بسیار قدرتمندتر از جمهوری آذربایجان و ارمنستان است بدان معنا که هیچ یک از آن دو کشور نمی‌توانند ایران را مجبور به انتخاب دشوار بین خود کنند.
شیرین هانتر: مسئله قره‌باغ اکنون حل شده و ارمنی‌ها این واقعیت را پذیرفته‌اند. بنابراین، من معتقد نیستم که اظهارات "پزشکیان" اکنون اهمیت زیادی داشته باشد. عوامل دیگری نیز در حال تضعیف روابط ایران با ارمنستان هستند، از جمله ناتوانی ایران در کمک اقتصادی یا نظامی به ارمنستان، و سرخوردگی ارمنستان از مسکو و گرایش به سمت اروپا و آمریکا. ارمنستان متوجه شده که ایران نمی‌تواند یک حامی کافی برای آن کشور باشد.
هومن پیمانی: سیاست ایران در قبال قفقاز جنوبی از زمان فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، فاقد اهداف مشخصی مبتنی بر منافع راهبردی ایران بوده است. این سیاست عمدتا واکنشی به تحولات این منطقه بوده و بنابراین، بدون تأمین منافع راهبردی ایران در منطقه، فراز و نشیب‌هایی را پشت سر گذاشته است. این سیاست به عنوان یک عامل خارجی، بستر مساعدی را برای نفوذ روزافزون غرب، ترکیه و اسرائیل در این منطقه ایجاد کرده است.
با توجه به عمق درگیری بین ارمنستان و جمهوری آذربایجان، ایجاد رابطه‌ای متوازن با آن دو کشور برای ایران کاری دشوار است. با این وجود، ایران ابتدا باید اهداف و منافع کوتاه‌مدت و بلندمدت خود را در قفقاز جنوبی مشخص کند تا به تدوین یک سیاست متوازن برای جلوگیری از دور شدن آن دو کشور از خود و سوق یافتن هر دوی آن کشور‌ها به سمت روابط نزدیک با ایران کمک کند.
در حال حاضر، نه تنها به رسمیت شناختن قره باغ به عنوان بخشی از جمهوری آذربایجان توسط ایران، بلکه عدم کمک ایران به ارمنستان در زمانی که مورد حمله جمهوری آذربایجان قرار گرفته بود و باکو از ترکیه و اسرائیل کمک نظامی دریافت می‌کرد، روابط ارمنستان با ایران را تضعیف کرده است. این واقعیت که ارمنستان ایران را متحدی غیرقابل اعتماد می‌داند، آن کشور را به سمت اروپا و به ویژه فرانسه سوق داده و باعث شده تا ایروان با آن کشور توافق نامه همکاری جامع نظامی امضا کند.
هم چنین، سیاست ایران به هندوستان کمک کرده تا به خاطر مزایای اقتصادی و سیاسی آشکار آن برای دهلی نو و هم چنین در راستای مقابله با نفوذ رو به رشد پاکستان در جمهوری آذربایجان به عنوان یکی از تامین کنندگان اصلی تسلیحات آن کشور به ارمنستان تسلیحات عرضه کند. اسلام‌آباد قراردادی با باکو برای تأمین جنگنده نسل چهارم تاندر خود منعقد کرده و دو فروند از آن جت‌های جنگنده را در سال 2025 به باکو تحویل داده است.
به طور خلاصه می‌توانم بگویم برای ایران امکان پذیر است که رابطه‌ای متوازن با دو کشورهمسایه خود در مرز‌های شمال غربی داشته باشد، اما مطمئنا این کار آسانی نخواهد بود. ایفای نقش ایران به عنوان میانجی و ضامن صلح، به لطف قابلیت‌های نظامی و موقعیت جغرافیایی و هم چنین پیوند‌های تاریخی و قومیتی با آن دو کشور در کنار موارد دیگر می‌تواند نقطه آغاز خوبی باشد. هم چنین، ایران می‌تواند برای ارمنستان محصور در خشکی، از طریق مسیر‌های زمینی و دریایی جنوبی خود، دسترسی به بازار‌های بین‌المللی را به منظور تسهیل تجارت آن کشور فراهم کند، کاری که نه اتحادیه اروپا از جمله فرانسه و نه ناتو از جمله ایالات متحده نمی‌توانند انجام دهند، زیرا عدم اطمینان در مورد آینده گرجستان که بین اتحادیه اروپا، غرب و روسیه در نوسان است تردید‌هایی جدی در مورد گرجستان به عنوان یک تأمین‌کننده قابل اعتماد مسیر‌های تجاری برای ارمنستان در بلند مدت ایجاد کرده است.

عصر کرد

بوزکورت آران: قانون طلایی دیپلماسی به ویژه در مورد کشور‌های همسایه، خودداری از دخالت در امور داخلی آن کشور‌ها یا ارزیابی‌های عجولانه در مورد پویایی‌های سیاسی داخلی آنان است. این نه تنها یک اصل است، بلکه رعایت جانب احتیاط نیز می‌باشد، به ویژه در منطقه‌ای با حساسیت و به هم پیوستگی همچون قفقاز جنوبی.
در طول تاریخ، ایران و ترکیه لزوما همواره در مورد تمام مسائل منطقه‌ای با یکدیگر توافق نداشته‌اند و اختلافات خود را داشته‌اند. با این وجود، آن دو کشور هرگز اجازه نداده‌اند که این اختلافات به رقابت آشکار تبدیل شوند. از زمان امضای عهدنامه "قصر شیرین" در سال 1639 میلادی دو کشور به طرز چشمگیری از درگیری مستقیم اجتناب ورزیده‌اند و نمونه‌ای ماندگار از همزیستی همسایگی را به نمایش گذاشته‌اند. این رابطه که بیش از چهار قرن ادامه داشته است، باید به عنوان الگویی برای دیگر کشور‌ها در منطقه دیده شود و از آن تقلید کنند.
ثبات، احترام متقابل و خویشتنداری برای حفظ صلح در چنین محیط ژئوپولیتیک پیچیده‌ای امری ضروری به نظر می‌رسد. تنها امید خالصانه ما این است که جمهوری آذربایجان مسیر ثبات و انسجام داخلی را ادامه دهد، زیرا این امر نه تنها به نفع خود آن کشور، بلکه به نفع منطقه در سطح وسیع‌تر نیز است.
نگرانی‌های حقوق بشری هم چنین می‌توانند به صورت گزینشی تقویت شوند یا برای اهداف سیاسی مورد استفاده ابزاری قرار گیرند. تقریبا در تمام کشور‌های منطقه، روایت‌های متفاوت به طور گسترده به ویژه در رسانه‌های غربی و گزارش‌های سازمان‌های غیردولتی منتشر می‌شوند. این روایت‌ها نیاز به تفسیر دقیق و متعادل دارند.
در مورد جانشینی رهبری در جمهوری آذربایجان، این به نهاد‌های قانون اساسی و اراده سیاسی مردم جمهوری آذربایجان بستگی دارد که مسیر خود را تعیین کنند. احترام به حاکمیت و عدم مداخله باید راهنمای تمام رویکرد‌های منطقه‌ای و بین‌المللی به چنین پرسش‌هایی باشد.
نادر انتصار: وقتی صحبت از حفاظت از حقوق اولیه شهروندی می‌شود، باکو کماکان یکی از بدترین ناقضان حقوق بشر است. جمهوری آذربایجان یک تجارت خانوادگی است که تحت حکومت آهنین خانواده "علی‌اف" اداره می‌شود. بنابراین، در حال حاضر احتمال زیادی برای ناآرامی یا انقلاب بزرگ در آن کشور وجود ندارد. با این وجود، رژیم‌های اقتدارگرای متمرکز بر خانواده ذاتا دربلند مدت ناپایدار هستند و با مرگ مرد قدرتمند اقتدارگرای خاندان، مستعد بی‌ثباتی می‌باشند. بنابراین، توهم ثبات ظاهری نباید با تناقضات ذاتی رژیم حاکم بر باکو اشتباه گرفته شود.
شیرین هانتر: بخشی از معامله باکو با غرب و اسرائیل این بود که اگر از ایران دوری کند، آن کشور‌ها در مورد حقوق بشر و لزوم رعایت آن در قبال باکو سخت گیری و پافشاری نخواهند کرد. من فکر نمی‌کنم چیزی تغییر کرده باشد. "علی‌اف" هنوز جوان است، بنابراین، در آینده نزدیک بحران جانشینی وجود نخواهد داشت. هم چنین، زمانی که وقتش برسد، ترکیه، اسرائیل و غرب جانشین مناسبی را برای او پیدا خواهند کرد.
آرمان گریگوریان: من فکر نمی‌کنم احتمال جدی ناآرامی یا انقلاب در جمهوری آذربایجان وجود داشته باشد. مواضع "علی‌اف" پس از جنگ سال 2020 به قوت خود باقی است. او بیش از آن چه حتی خوش‌بین‌ترین آذربایجانی‌ها پیش از آن جنگ می‌توانستند تصور کنند، به موفقیت دست یافته است. من در مورد بازیابی آن چه جمهوری آذربایجان در سال 1994 میلادی از دست داده بود و اساسا از بین بردن هرگونه تهدیدی از سوی ارمنیان برای آینده‌ای قابل پیش‌بینی صحبت می‌کنم. با این وجود، اگر او فوت کند، بحران جانشینی سناریویی بسیار محتمل است. رژیم حاکم بر باکو یک رژیم سیاسی شخص محور است. ثبات و مشروعیت آن رژیم به شدت به شخص "علی‌اف" مرتبط است. مشخص نیست چه کسی و چه چیزی پس از ترک صحنه توسط "علی اف" جایگزین او خواهد شد.
هومن پیمانی: باکو از زمان کسب استقلال خود از نظر حقوق بشر در وضعیت خوبی قرار نداشته است. "حیدر علی‌اف" که جانشین "ابوالفضل ایلچی‌بیگ" اولین رئیس جمهور باکو شد با مشت آهنین بر آن کشور حکمرانی کرد. او جمهوری آذربایجان را به یک جمهوری سلطنتی تبدیل کرد و مقدمات به قدرت رسیدن "الهام علی اف" پسرش را به عنوان جانشین خود پیش از مرگش فراهم کرد. جای تعجبی ندارد که ریاست جمهوری "الهام علی‌اف" با مخالفت‌های گسترده و اعتراضات خیابانی آغاز شد که به طرز وحشیانه‌ای سرکوب شدند. او یک دولت اقتدارگرا با سابقه بسیار ضعیف در زمینه حقوق بشری را ایجاد کرده و دولت و شخص خویش فاقد هرگونه حمایت اجتماعی قوی برای تضمین بقای طولانی مدت خود هستند. استفاده از زور محض او را در قدرت نگه داشته است. در این میان، تنها استثنا دوره کوتاهی پس از موفقیت او در بازپس‌گیری سرزمین‌های از دست رفته باکو از ارمنستان در سال های2020 و 2023 میلادی بود که در نتیجه رشد ناگهانی احساسات ملی گرایانه این موضوع به عامل حمایت از دولتش تبدیل شد.
با توجه به چنین پیشینه‌ای، اعتراضات گسترده در جمهوری آذربایجان نه تنها یک احتمال بلکه در آینده قابل پیش بینی قطعی است. به نظر می‌رسد "علی اف" رئیس جمهوری آذربایجان اکنون در تلاش است تا پسر خود را که به نام پدرش "حیدر علی‌اف" نامگذاری شده است، به عنوان جانشین خود معرفی کند. اگر او به اندازه کافی در قدرت باقی بماند تا جایگاه پسرش را به عنوان جانشین خود تثبیت کند و وفاداری نیرو‌های نظامی و امنیتی باکو را برای چنین جانشینی‌ای تضمین نماید، پس از مرگش جنگ بر سر جانشینی رخ نخواهد داد، اگرچه احتمالا اعتراضات گسترده‌ای علیه چنین جانشینی‌ای و فقدان پایگاه اجتماعی قوی برای حمایت از دولت او وجود خواهد داشت.
به همین ترتیب، در صورت ناکامی در اجرای چنین فرآیند جانشینی برنامه ریزی شده‌ای، اگر رهبری نظامی و امنیتی کشورش به اجماع نظر بر سر جانشینی فردی از میان خود برسند یا یک سیاستمدار وفادار به خود را برای کسب مقام ریاست جمهوری معرفی کنند هیچ گونه جنگی بر سر مسئله جانشینی رخ نخواهد داد. در غیر این صورت، احتمال وقوع جنگ بر سر تعیین جانشین بعدی وجود خواهد داشت.

عصر کرد

بوزکورت آران: پس از بیش از چهار دهه حضور فعال در عرصه دیپلماتیک، اغلب مشاهده کرده‌ام که اتهامات مداخله معمولا بیش از آن که بازتابی از واقعیت‌های قابل اثبات باشند نشان دهنده کمبود اعتماد عمیق‌تر میان دو کشور هستند. این نگرانی‌ها بین کشور‌های همسایه، به‌ویژه در محیط‌های حساس ژئوپلیتیکی مانند قفقاز جنوبی، غیرمعمول نیست.
علیرغم آن که هم ایران و هم جمهوری آذربایجان به طور علنی چنین نارضایتی‌هایی را ابراز کرده‌اند، مهم است که بدانیم این برداشت‌ها می‌توانند توسط دستکاری‌های بازیگران ثالث یا سوءتفاهم‌های اطلاعاتی شکل بگیرند یا حتی تشدید شوند.
آن چه حیاتی است، اراده سیاسی برای فراتر رفتن از اتهامات و حرکت به سمت تعامل سازنده است. باید اضافه کنم که سوءتفاهم‌های امنیتی، اگر حل نشوند، می‌توانند به تنش‌های ساختاری تبدیل شوند. با این وجود، امکان گذر از آن سوء تفاهم‌ها ناممکن نیست. سازوکار‌های دوجانبه مانند گفت‌و‌گو‌های امنیتی محرمانه، کانال‌های پشتی دیپلماتیک و ابتکارعمل‌های مشترک منطقه‌ای، مسیر‌های معناداری را برای بازسازی اعتماد ارائه می‌دهند.
ایران و جمهوری آذربایجان مرز طولانی و همپوشانی از نظر پیوند‌های فرهنگی دارند. نه تنها ممکن است، بلکه ضروری است که دو کشور بر بی‌اعتمادی غلبه کنند و یک محیط امنیتی مشارکتی و پایدار را شکل دهند.
مسیح آقا محمدی: چنین اتهاماتی فقط می‌تواند توسط افرادی مطرح شود که از اصول سیاست خارجی جمهوری آذربایجان بی اطلاع هستند. در میان این اصول، احترام به تمامیت ارضی کشور‌ها و خدشه ناپذیری مرز‌های شناخته شده‌ بین‌المللی آنان، جایگاه اول را می‌گیرد. جمهوری آذربایجان خود طی دهه‌ها از جدایی طلبی رنج برده و علیه آن مبارزه کرده است. در چنین شرایطی، حمایت جمهوری آذربایجان از جدایی طلبی در کشور دیگر چقدر منطقی خواهد بود؟
یکی دیگر از اصول مهم در سیاست خارجی جمهوری آذربایجان، اصل عدم مداخله در امور داخلی کشور‌ها است. انتخاب ساختار حکومتی در هر کشوری و نحوه‌ی اداره‌ی آن، انتخاب شهروندان آن کشور است و سایر کشور‌ها باید به این انتخاب احترام بگذارند. جمهوری آذربایجان یک کشور سکولار است، در حالی که ایران یک مدل حکومتی مذهبی دارد، اما این به معنای تضاد آنان با یکدیگر نیست. این کشور‌ها می‌توانند سوءتفاهم‌ها و چالش‌های امنیتی نوظهور را از طریق گفتگوی صریح و بحث‌های سازنده بر اساس دو اصل ذکر شده حل و فصل کنند.
نادر انتصار: در مورد ایران، این اتهام در سال‌های اولیه تاسیس جمهوری آذربایجان و در دوران اوج شور مذهبی در ایران و نقش آن در سیاست خارجی تهران صدق می‌کرد. امروزه، اما آن چه از آن تحت عنوان اپوزیسیون اسلامگرا در جمهوری آذربایجان یاد می‌شود، توسط حکومت جمهوری آذربایجان یا مهار و یا نابود شده است. با این وجود، جنبش‌های جدایی‌طلب مورد حمایت و الهام گرفته از باکو در ایران کماکان قوی هستند و هم چنان تهدیدی جدی برای تمامیت ارضی ایران محسوب می‌شوند. برخی از منتقدان سیاسی در ایران این اتهام را مطرح کرده‌اند که برخی از چهره‌های پان ترکیست در بالاترین سطوح نظام سیاسی نیز نفوذ کرده‌اند و آن افراد را به کمک غیر مستقیم به اهداف باکو متهم کرده‌اند. من در جایگاهی نیستم که چنین اتهاماتی را تایید کنم، اما اگر ذره‌ای حقیقت در آن ادعا وجود داشته باشد حل چالش‌های امنیتی بین ایران و جمهوری آذربایجان کار آسانی نخواهد بود. از نظر تاریخی، حل و فصل درگیری‌های بین قومی در محیط‌های دموکراتیک با مسیر‌های مشارکتی معنادار برای حل منازعه آسان‌تر از محیط‌های سیاسی اقتدارگرا است.
شیرین هانتر: تردیدی وجود ندارد که باکو و آنکارا از جدایی‌طلبان آذربایجانی حمایت می‌کنند. این موضوع با یک تحلیل اجمالی از اینترنت آشکار می‌شود. ایران در موقعیت حساس‌تری قرار دارد، زیرا جنبش اسلامی آذربایجان ضعیف است و مدت‌هاست که از سرکوب آن توسط باکو می‌گذرد. به عبارت دیگر، باکو به اندازه ایران در برابر اقدامات ایران آسیب‌پذیر نیست. در ایران، مشکلات اقتصادی و احساس ناامنی می‌تواند برای تشویق جنبش‌های جدایی‌طلبانه مورد سوءاستفاده قرار گیرد.
آرمان گریگوریان: من در پاسخ به پرسش قبلی شما به طور خلاصه به الحاق‌گرایی آذربایجان اشاره کردم. فکر می‌کنم حلقه‌هایی در جمهوری آذربایجان وجود دارند که به وضوح چنین آرزو‌هایی دارند. این آرزو‌ها به صورت دوره‌ای به سطح بیان سیاسی در سطح رسمی رسیده‌اند، همان طور که در دوره زمامداری "ایلچی بیگ" این اتفاق رخ داد، اما در اغلب موارد، باکو محتاط بوده که از خطوط قرمز خاصی عبور نکند. دو عامل، احتمال مطرح شدن مجدد این موضوع را در حال حاضر بیشتر می‌کنند. یک عامل تشویق از سوی اسرائیل و ایالات متحده است. اگر آنان دو کشور تصمیم بگیرند فشار را بر ایران افزایش دهند، دامن زدن به ناآرامی‌های جدایی‌طلبانه در شمال ایران می‌تواند ابزار مفیدی برای این فشار باشد. در آن شرایط وسوسه پیوستن به چنین پروژه‌ای ممکن است برای جمهوری آذربایجان مقاومت ناپذیر شود. دومین عامل سرخوشی ایجاد شده پس از جنگ سال 2020 میلادی در جمهوری آذربایجان است. جمهوری آذربایجان اکنون جاه طلب‌تر شده است. برخی از چیز‌هایی که در سال 2019 میلادی برای آن کشور بسیار دور از دسترس به نظر می‌رسید، پس از سال 2020 میلادی دیگر چنین به نظر نمی‌رسد. مطمئنا راه‌هایی برای مدیریت این مسئله وجود دارد. این مسئله در سه دهه گذشته با موفقیت مدیریت شده است. با این وجود، عواملی که برشمردم مدیریت وضعیت را دشوارتر خواهد کرد.
هومن پیمانی: باکو به همراه ترکیه به دنبال ایجاد جنبش‌های جدایی‌طلبانه در ایران بوده است. ترکیه به طور فعال چنین سیاستی را دنبال کرده است، البته نه به طور رسمی، بلکه از طریق گروه‌های افراطی پان‌ترکیست ترکیه، به ویژه گرگ‌های خاکستری، که توسط ارتش و دستگاه امنیتی آن کشور مورد حمایت قرار گرفته‌اند. این بخشی از برنامه آن کشور برای ایجاد "ترکیه بزرگ" به منظور احیای امپراتوری عثمانی در مقیاسی بسیار بزرگتر با الحاق بخش‌های بزرگی از سوریه، عراق، ایران، کل قفقاز جنوبی و آسیای مرکزی و هم چنین بخش‌هایی از افغانستان و چین است که به ادعا‌های آن کشور در مورد سرزمین‌های سابق عثمانی در بالکان افزوده شده است. 
البته این تصور یک رویاست و بدون توسل ترکیه به نیروی نظامی توان محقق شدن نخواهد داشت. با این وجود، با توجه به قدرت نظامی ایران و استحکام پیوند‌ها بین ایرانیان که از طریق 15000 سال تاریخ مشترک شان ایجاد شده است، نیروی نظامی نمی‌تواند یک گزینه واقع‌بینانه در رابطه با ایران باشد. در چنین بستری، باکو به تنهایی و هم چنین با همراهی ترکیه تلاش کرده تا جنبش‌های جدایی‌طلبانه را در آذربایجان ایران تحریک کند، اما در این زمینه ناکام بوده است. تاریخ ایران نشان می‌دهد که باکو نمی‌تواند در این زمینه موفق باشد.
هیچ سند و مدرکی وجود ندارد که نشان دهد ایران با حمایت فعال از اپوزیسیون اسلامگرا در جمهوری آذربایجان به دنبال بی ثبات کردن باکو بوده باشد. بالعکس، حمایت عملی ایران از باکو در جنگ‌های 2020 و 2023 با ارمنستان از طریق عدم ارائه کمک نظامی به ارمنستان و هم چنین تسهیل نکردن حمایت نظامی روسیه از ارمنستان، عاملی کلیدی در موفقیت باکو در بازپس‌گیری سرزمین‌های از دست رفته‌اش بود.
حل سوءتفاهم‌ها و چالش‌های امنیتی بین ایران و جمهوری آذربایجان قطعا امکان پذیر است، اما آسان نخواهد بود، زیرا مستلزم تقویت روابط بین دو کشور در همه زمینه‌ها برای کاهش رشد نفوذ ترکیه، ایالات متحده آمریکا و اسرائیل در جمهوری آذربایجان است که ناشی از ارائه انواع مختلف حمایت‌های اقتصادی، نظامی و دیپلماتیک آن کشور‌ها به باکو است. این نفوذ تا حد زیادی به دلیل فقدان یک راهبرد روشن از سوی ایران براساس منافع ملی راهبردی در قبال قفقاز جنوبی، به ویژه در مورد جمهوری آذربایجان، شکل گرفته است.
این فقدان راهبرد باعث ایجاد یک خلاء شده که توسط ایالات متحده، ترکیه و اسرائیل (البته به میزان و درجات متفاوت) و هم چنین توسط پاکستان در مورد جمهوری آذربایجان و توسط چین و روسیه در مورد کشور‌های آسیای مرکزی پر شده است. از این رو، کاملا ممکن است که ایران با مرتبط کردن خود با نیاز‌های اقتصادی باکو از طریق روش‌های مختلف مانند ارائه مسیر‌های شمال-جنوب خود برای تسهیل تجارت و معاملات سوآپ (معاوضه) نفت و گاز جمهوری آذربایجان همان طور که پیش‌تر به آن اشاره کردم، سوء تفاهم و بی‌اعتمادی موجود را برطرف کند. هم چنین، ایران باید به موضوع نیاز‌های نظامی باکو که اکنون عمدتا توسط ترکیه، اسرائیل و پاکستان تامین می‌شوند، رسیدگی کند. علاوه بر آن، نگرانی‌های امنیتی باکو در مورد ایران باید برطرف شوند.
بیشتر بخوانید: اردوغان و آینده زنگزور؛ ترکش‌های شام به قفقاز رسید/ آغاز فصل تازه رقابت ایران و روسیه با ترکیه؟
* آیا نگرانی ایران نسبت به کریدور زنگزور را موجه می‌دانید؟ آیا واقعا این کریدور منجر به حذف مرز ایران با ارمنستان می‌شود؟ برخی معتقدند ایران از نظر امنیتی نگران اتصال ترکیه به جمهوری آذربایجان و کشور‌های تُرک آسیای میانه و تقویت سازمان کشور‌های ترک و نقش‌آفرینی ناتو در منطقه و خروج جمهوری آذربایجان از وابستگی به مسیر حمل‌ونقلی و انرژی ایران برای دسترسی به نخجوان است. نظر شما چیست و در این باره چه توصیه‌ای به مقام‌های ایرانی دارید؟
بوزکورت آران: در دیپلماسی و ژئوپولیتیک، ادراک اغلب واقعیت را شکل می‌دهد و از دیدگاه تهران، هر ابتکار عملی که به نظر می‌رسد اتصال منطقه‌ای آن کشور را به حاشیه می‌راند، ناگزیر باعث ایجاد نگرانی می‌شود.
با این اوصاف، اضطراب‌های استراتژیک نباید منجر به فلج استراتژیک شود. من با احترام به مقام‌های ایرانی توصیه می‌کنم که نه تنها بر آن چه دیگران ممکن است به دست آورند، بلکه بر چگونگی تغییر سازنده موقعیت ایران نیز تمرکز کنند. ایران به جای مخالفت کامل با پروژه‌های اتصال، می‌تواند با حمایت از کریدور‌های فراگیر و چندجانبه، مانند کریدور حمل و نقل بین‌المللی شمال-جنوب (INSTC) - که مرکزیت آن کشور را نه تنها کاهش نمی‌دهد بلکه تقویت می‌کند، به طور فعال معماری ترانزیت منطقه‌ای را شکل دهد.
علاوه بر این، دیپلماسی می‌تواند به روشن شدن ابهامات کمک کند: کریدور زنگزور ابزاری برای همکاری است. تنها گفتگوی سازنده می‌تواند پاسخ را ارائه دهد. در منطقه‌ای که از قبل درگیر بی‌اعتمادی و اتحاد‌های متغیر است، راه‌حل‌های پایدار باید مبتنی بر شفافیت، مالکیت منطقه‌ای و احترام به حاکمیت باشند. همان طور که تاریخ نشان داده است، جغرافیا تفرقه را تحمیل نمی‌کند بلکه وابستگی متقابل را می‌طلبد.
مسیح آقا محمدی: درخواست جمهوری آذربایجان برای افتتاح کریدور زنگزور بر اساس بیانیه مشترکی است که توسط رئیس جمهور آذربایجان، نخست وزیر ارمنستان و رئیس جمهور فدراسیون روسیه در پایان جنگ دوم قره باغ در تاریخ 10 نوامبر 2020 امضا شد. طبق بند 9 این سند، ارمنستان متعهد شده که شرایطی را برای تردد بلامانع شهروندان، وسایل نقلیه و محموله‌ها در هر دو جهت بین قلمرو اصلی جمهوری آذربایجان و بخش جدایی ناپذیر آن، یعنی جمهوری خود مختار نخجوان ایجاد کند. درست است که عبارت دالان زنگزور در آن سند استفاده نشده است، اما بعدا به نام منطقه تاریخی که این راهرو از آن عبور می‌کرد، نامگذاری شد. یادآوری می‌کنم که در دوران شوروی، چنین راه ارتباطی‌ای از جمله راه‌آهن بین خاک اصلی جمهوری آذربایجان و نخجوان وجود داشت.
این که مقام‌های ارمنستان به بهانه‌های مختلف در باز شدن راه‌های ارتباطی تعلل می‌کنند تا حدودی قابل درک است، اما نگرانی‌های ایران در مورد کریدور زنگزور قابل درک نیست. ادعا می‌شود که این کریدور مرز ایران و ارمنستان را از بین می‌برد و دسترسی ایران به اروپا را مسدود می‌کند. حال آن که این طور نیست. از این نوع کریدور‌ها در جهان زیاد است و هیچ کدام از آن‌ها مرز‌های هیچ کشوری را از بین نبرده است.
در حال حاضر، بر اساس توافقی بین ایران و جمهوری آذربایجان، ساخت کریدور ارس که با عبور از خاک ایران، خاک اصلی آذربایجان را به نخجوان متصل خواهد کرد، در حال انجام است و گزارش شده که اوایل سال آینده میلادی به پایان خواهد رسید. اگر کریدوری که از سمت چپ مرز عبور می‌کند، مرز ایران و ارمنستان را قطع نمی‌کند، چرا باید کریدوری که از سمت راست عبور می‌کند، باعث بسته شدن مرز شود؟
من فکر می‌کنم طرف ایرانی باید موضوع کریدور زنگزور را با عمق بیش تری بررسی و تحلیل کند. برخی در ایران این موضوع را سیاسی می‌کنند و تعدادی از کارشناسان، کریدور زنگزور را با نام‌های ساختگی مانند "کریدور توران" و "کریدور ناتو" معرفی می‌کنند و از تهدید بالقوه آن برای ایران صحبت می‌کنند. با این وجود، افتتاح این کریدور به نفع همه کشور‌های منطقه از جمله ایران خواهد بود و منجر به افزایش قابلیت‌های ارتباطی ایران خواهد شد.
نادر انتصار: بله، اگرچه کنترل کریدور زنگزور مرز ایران و ارمنستان را از نظر فیزیکی و جغرافیایی از بین نمی‌برد، اما شریان اقتصادی ایران و گذرگاه‌های استراتژیک آن کشور به قفقاز شمالی و فراتر از آن را یا قطع کرده یا به شدت محدود خواهد ساخت. همان طور که پیش‌تر اشاره کردم، به همین دلیل است که ایران بر روی موضوع مصونیت مرز‌های موجود اصرار داشته است. اگر زنگزور به شکلی که ترکیه و جمهوری آذربایجان در نظر دارند راه اندازی شود، ترکیه قادر خواهد بود به شیوه‌ای بی‌سابقه ایران را در تنگنای استراتژیک قرار دهد. جایگزین‌هایی برای طرح‌های الحاق‌گرایانه جمهوری آذربایجان در زنگزور وجود دارد و ایران می‌تواند با آنکارا و باکو بر سر آن جایگزین‌ها بدون تن دادن به تجزیه عملی ارمنستان یا تسلیم شدن در برابر طرح‌های غیرقابل قبول پان‌ترکیستی به توافق دست یابد.
شیرین هانتر: مسئله زنگزور برای ایران بسیار مهم است. دسترسی مستقیم به نخجوان می‌تواند مقدمه‌ای برای تجاوزات دیگر به خاک ایران باشد. پان ترکیست‌ها در باکو و آنکارا می‌خواهند قفقاز و آسیای مرکزی را از طریق زمینی به یکدیگر متصل کنند. به همین دلیل است که پان ترکیست‌های باکو ادعا می‌کنند که تمام استان‌های شمالی ایران بخشی از به اصطلاح سرزمین تُرک‌ها هستند. من این موضوع را در اوایل دهه 1990 میلادی زمانی که از باکو بازدید می‌کردم شاهد بودم. متاسفانه ایران هرگز این تهدید‌ها را جدی نگرفته است. ایران چنان درگیر خاورمیانه و مسائل مرتبط با ان از جمله مسئله فلسطین بوده که سایر خطرات مهم را فراموش کرده است. پرسش این است که ایران با وضعیتی که اکنون در آن قرار دارد و دست بالا را ندارد آیا می‌تواند از ایجاد آن کریدور جلوگیری کند یا خیر.
آرمان گریگوریان: نگرانی‌های ایران در مورد به اصطلاح کریدور "زنگزور" قطعا موجه است. اگر ایران مرز خود با ارمنستان را از دست بدهد و همزمان جمهوری آذربایجان به نخجوان که با ترکیه مرز مشترک دارد، دسترسی مستقیم پیدا کند، یک تغییر ژئوپولیتیکی بسیار جدی در منطقه رخ خواهد داد. این وضعیت هم چنین به منزله شکستی اقتصادی برای ایران خواهد بود، با این وجود، من معتقدم که پیامد‌های منفی اقتصادی از اهمیت کم تری برخوردارند. در مورد ارائه مشاوره به مقام ایرانی مطمئن نیستم بتوانم چیزی بگویم که آنان از قبل ندانند. ایران در ابراز مخالفت شدید خود با هرگونه تلاشی به منظور به خطر انداختن حاکمیت ارمنستان بر زنگزور ثابت قدم بوده و باید به این کار ادامه دهد.
هومن پیمانی: نگرانی ایران در مورد کریدور زنگزور مطمئنا موجه است. این طرحی برای حذف ایران از قفقاز جنوبی به عنوان یک قدرت منطقه‌ای و محروم کردن آن کشور از تجارت، مزایای اقتصادی و حضور سیاسی در این منطقه، پایان دادن به دسترسی آن کشور به ارمنستان و از طریق آن به گرجستان و دریای سیاه و تکمیل محاصره ایران توسط کشور‌های متخاصم طرفدار غرب است.
این طرح در دهه 1990 میلادی از طریق "جان مارسکا" میانجی ویژه وقت ایالات متحده برای رسیدگی به مناقشه قره باغ کوهستانی بین جمهوری آذربایجان و ارمنستان، که پیش از آن سمت‌های ارشد دیپلماتیک و دفاعی مختلفی از جمله خدمت به عنوان معاون دستیار سابق وزیر دفاع را بر عهده داشت، تهیه و ارائه شده بود. آن طرح به معنای پایان دادن به مناقشه بین ارمنستان و جمهوری آذربایجان از این طریق بود: دادن بخشی از ارمنستان (که اکنون به عنوان کریدور زنگزور شناخته می‌شود) به جمهوری آذربایجان در ازای پرداخت غرامت زمینی به ارمنستان برای اتصال باکو به منطقه خودمختار نخجوان که توسط ارمنستان از آن جدا شده و فقط از طریق زمینی از طریق ایران قابل دسترسی است.
نخجوان مرز زمینی کوتاهی با ترکیه دارد که پیش‌تر متعلق به ایران بود، اما رضاشاه آن را به عنوان ابزاری نسنجیده و ساده لوحانه برای ایجاد رابطه‌ای خوب و دوستانه با جمهوری جدید ترکیه در زمان زمامداری آتاتورک به آنکارا واگذار کرد.
این مرز کوتاه جمهوری آذربایجان را به طور مستقیم به ترکیه متصل می‌کند تا صادرات نفت و گاز وهمین طور سایر صادرات خود را به اروپا و نقاط دیگر از طریق ترکیه امکان پذیر سازد. تا در نتیجه، ایران را دور بزند تا ایران از هرگونه سود اقتصادی و نفوذ سیاسی ناشی از صادرات و به ویژه صادرات نفت و گاز باکو به بازار‌های بین‌المللی از طریق خاک خود محروم شود. هم چنین، طبق آن طرح قرار است دسترسی ایران به ارمنستان و در نتیجه قفقاز جنوبی قطع شود و از صحنه سیاسی منطقه همسایه خود حذف شود. هم چنین، آن طرح با هدف افزایش حضور سیاسی و نظامی ترکیه در آن منطقه و به ویژه در جمهوری آذربایجان به عنوان اهرمی برای گسترش نفوذ و حضور ایالات متحده و ناتو در امتداد مرز شمال غربی ایران ارائه می‌شود. این بخشی از یک طرح بزرگتر برای "مهار و منزوی کردن" ایران و محاصره این کشور توسط کشور‌های طرفدار غرب و متخاصم است، زمانی که ایالات متحده در حال گسترش نفوذ سیاسی، اقتصادی و نظامی خود در اوراسیا و غرب آسیا بوده است.
امروزه باکو از طریق گرجستان و ترکیه نفت و گاز صادر می‌کند، اما کریدور زنگزور می‌تواند مسیر دومی برای صادرات باکو بدون استفاده از خاک ایران فراهم کند، به ویژه در صورت بروز درگیری در گرجستان که دسترسی به آن مسیر را برای صادرات متوقف خواهد ساخت. علاوه بر آن، کریدور زنگزور می‌تواند سایر اهداف ذکر شده برای ایالات متحده و متحدان غربی آن کشور را تامین کرده و در عین حال در راستای منافع ترکیه و اسرائیل باشد که به دنبال تضعیف ایران برای دستیابی به اهداف خود هستند.
به طور خلاصه، کریدور زنگزور تحت هیچ شرایطی برای ایران قابل قبول نیست. این کریدور تمام اهداف ضد ایرانی‌ای که پیش‌تر ذکر کردم را شامل می‌شود، حتی اگر به بهانه پایان دادن به درگیری میان جمهوری آذربایجان و ارمنستان بر سر قره باغ کوهستانی برای همیشه، ایجاد صلح پایدار بین آن دو کشور و تسهیل تجارت منطقه‌ای و جهانی معرفی شده باشد.

عصر کرد

بوزکورت آران: حمایت روسیه از کریدور زنگزور ممکن است نتیجه یک رویکرد عمیق‌تر و استراتژیک باشد رویکردی که در آن به کریدور از دریچه‌ای پیچیده‌تر و پراگماتیستی‌تر (عملگرایانه تر) نگریسته می‌شود: اولویت دادن به ثبات در قفقاز جنوبی، جلوگیری از درگیری مجدد و حفظ نفوذ مسکو در نظم منطقه‌ای پس از جنگ.
با این اوصاف، نگرانی‌های ایران کاملا قابل درک است. هر پروژه زیرساختی که مسیر‌های ترانزیتی سنتی را به حاشیه براند، طبیعتا می‌تواند سوالاتی را در تهران ایجاد کند. با این وجود، چنین واگرایی‌هایی لزوما به تشدید اصطکاک دوجانبه میان تهران و مسکو نمی‌انجامند.
ایران و روسیه رابطه‌ای چندبعدی ایجاد کرده‌اند که ریشه در منافع مشترک در ثبات منطقه‌ای، مقاومت در برابر فشار غرب و همکاری در حوزه‌هایی مانند انرژی، دفاع و دیپلماسی دارد. کلید این امر در گفتگوی آزاد و سطح بالا نهفته است تا اطمینان حاصل شود که اعتماد استراتژیک حتی در صورت اختلاف منافع عملیاتی حفظ می‌شود.
همانند سایر چالش‌های منطقه‌ای، بهترین مسیر پیش رو، مدیریت مشارکتی کریدور‌های نوظهور است و نه سوءظن واکنشی. ایران باید به دنبال تضمین‌هایی باشد که در هر طرح اتصال جدید به نقش منطقه‌ای آن کشور احترام گذاشته شده و از پویایی‌های انحصاری در قفقاز جنوبی جلوگیری می‌کند.
مسیح آقا محمدی: موضع روسیه در مورد کریدور زنگزور از بیانیه 10 نوامبر که پیش‌تر به آن اشاره کردم، ناشی می‌شود که امضای رئیس جمهور روسیه را نیز دارد. از این نظر، حمایت روسیه از افتتاح آن کریدور طبیعی است، زیرا افتتاح آن به نفع روسیه نیز هست. با این وجود، به دلایلی، برخی از کارشناسان ایرانی هنگام صحبت در مورد کریدور زنگزور، فقط منافع جمهوری آذربایجان و ترکیه را برجسته می‌کنند. در واقع، این کریدور بخشی از کریدور استراتژیک میانه محسوب می‌شود که مورد حمایت بسیاری از کشور‌ها است.
به عبارت دیگر، کریدور زنگزور به هیچ وجه علیه ایران نیست و علیرغم برخی ادعا‌های مطرح شده در ایران، هیچ کس قصد ندارد ایران را از نقشه ژئواکونومیک منطقه و مسیر‌های حمل و نقل و انرژی آن حذف کند. برعکس، مشارکت ایران در این روند به نفع همه کشور‌های منطقه خواهد بود. در این راستا، چارچوب 3+3 که توسط جمهوری آذربایجان پیشنهاد شده و مورد حمایت ایران قرار گرفته است، باید به بستری موثر برای همکاری منطقه‌ای تبدیل شود و همه مشکلات باید از طریق بحث و گفت‌و‌گو در چارچوب این چارچوب به منظور توسعه و امنیت منطقه‌ای حل و فصل شوند.
نادر انتصار: بخشی از پاسخ در نارضایتی فزاینده ارمنستان از حمایت تضمین‌شده روسیه، به‌ویژه پس از جنگ قره‌باغ در سال 2020 نهفته است، زمانی که ارمنستان روسیه را به بی‌عملی و حتی حمایت غیرمستقیم از جمهوری آذربایجان متهم کرد. در عرصه نظامی، روابط بین ارمنستان و روسیه از پایان جنگ قره‌باغ رو به وخامت گذاشته است، به طوری که ارمنستان خرید تجهیزات نظامی روسیه را از 96 درصد به کمتر از 10 درصد در حال حاضر کاهش داده است، در حالی که روابط دفاعی خود را با کشور‌هایی مانند فرانسه، هند، یونان و ایران تقویت کرده است.
هم چنین، روسیه روشن ساخته که تعمیق روابط ارمنستان با غرب را یک خیانت ژئوپولیتیکی قلمداد می‌کند. باکو و مسکو به یکدیگر نزدیک‌تر شده‌اند و علیرغم تنش‌های گاه‌به‌گاه، همان طور که در حادثه اخیر سرنگونی هواپیمای آذربایجانی توسط موشک‌های روسی مشهود بود، دو کشور به‌طور فزاینده‌ای در مورد ارمنستان به دیدگاه‌های مشابهی دست یافته‌اند. از این رو، حمایت روسیه از کریدور زنگزور باید در این چارچوب مورد تحلیل قرار گیرد. به‌طور خلاصه، کرملین اکنون سیاست خارجی متغیر یا چندوجهی ارمنستان را تهدیدی بزرگتر برای منافع امنیتی روسیه در قفقاز جنوبی در مقایسه با سیاست جمهوری آذربایجان در منطقه قلمداد می‌کند. باز هم روسیه از این نقطه نظر حمایت از کریدور زنگزور را به عنوان راهی برای اعمال فشار یا مجازات ارمنستان قلمداد می‌کند. موضع روسیه در قبال زنگزور در تضاد با منافع ایران است. اگر این موضع به طور مداوم دنبال شود به منبع تنش طولانی مدت بین تهران و مسکو تبدیل خواهد شد.
شیرین هانتر: مسکو همواره تهران را بدیهی فرض کرده است. با علم به امتناع دولت ایران از برقراری روابط معقول با غرب، روس‌ها در هر موقعیتی مانند مسئله سوریه و قفقاز ایران را فروخته‌اند. به طور کلی، مشکلات ایران در قفقاز، مانند هر جای دیگر، نتیجه سیاست خارجی کلی و اولویت‌های نادرست آن کشور است. مهم‌ترین مشکل، خودداری ایران از در پیش گرفتن یک سیاست رئالیستی (واقع گرایانه) در قبال غرب بوده است. اگر روابط ایران با غرب بهبود یابد و اقتصاد آن کشور نیز روند بهبود را آغاز کند، بسیاری از این مسائل حل می‌شوند و باکو نمی‌تواند موضع خصمانه خود را حفظ کند. در نهایت، بهترین راه برای ایران به منظور مقابله با تمام این چالش‌ها بازنگری اساسی در سیاست خارجی خود است. تهران به طور خاص باید در اسرع وقت مسئله هسته‌ای خود را حل کند تا به رژیم تحریم‌ها پایان داده شود. بدون این تغییرات اساسی، موقعیت منطقه‌ای ایران در قفقاز و هم چنین خاورمیانه و جنوب آسیا کماکان رو به وخامت خواهد گذاشت.
آرمان گریگوریان: مقام‌های روس تنها در صورتی از کریدور زنگزور حمایت کرده‌اند که بتوانند امنیت آن را تضمین کنند. آنان از آن کریدور حمایت کرده‌اند، زیرا از داشتن این اختیار از نظر استراتژیک سود می‌برند. روس‌ها بار‌ها استدلال کرده‌اند که این پروژه به معنای به خطر انداختن حاکمیت ارمنستان بر منطقه نیست و من مطمئنم که آنان از پیامد‌های استراتژیک اجازه دادن به این امر آگاه هستند. من مطمئن هستم که آنان موضع خود را برای همتایان ایرانی شان توضیح داده‌اند.
هومن پیمانی: دلایل روسیه برای حمایت از کریدور زنگزور از منافع استراتژیک این کشور در رابطه با ترکیه، جمهوری آذربایجان و ناتو ناشی می‌شود. روسیه به دنبال تضعیف ناتو بوده است، ناتویی که امروزه هیچ توجیهی برای وجود خود ندارد، زیرا در سال 1949 برای جلوگیری از جنگ تحت رهبری اتحاد جماهیر شوروی علیه اتحاد غرب در اروپا تاسیس شد. پس از سقوط اتحاد جماهیر شوروی و انحلال پیمان ورشو (که توسط شوروی با همراهی کشور‌های کمونیست اروپایی به جز رومانی و یوگسلاوی سابق برای مقابله با ناتو تشکیل شده بود)، دلیل وجودی ناتو از بین رفت. با این وجود، کشور‌های غربی تحت رهبری ایالات متحده آمریکا از آن زمان تاکنون علیرغم عدم وجود تهدید واقعی از سوی روسیه علیه کشور‌های اروپایی، وجود آن اتحاد نظامی را تداوم بخشیده‌اند. ناتو به طور مداوم گسترش یافته و تقریبا تمام کشور‌های اروپایی را در بر گرفته است. هم چنین، ناتو اکثر کشور‌های معدود باقی مانده (مانند سوئیس) و حتی کشور‌های غیراروپایی مانند ارمنستان، جمهوری آذربایجان و گرجستان را از طریق برنامه‌های همکاری نظامی دوجانبه بر اساس منافع متقابل آن کشور‌ها با ناتو تحت عنوان برنامه به اصطلاح مشارکت برای تامین صلح خود، در خود جای داده است.
در واقع، وقتی صحبت از قدرت نظامی می‌شود ناتو معادل ایالات متحده است، زیرا سایر کشور‌های عضو پیمان ناتو از جمله سایر اعضای اروپایی و کانادا، فاقد نیرو‌های نظامی نیرومند هستند و به تنهایی قادر به انجام هیچ عملیات نظامی بزرگی نمی‌باشند. تا حدی، تنها استثنا از این قاعده، ترکیه است که پس از ایالات متحده دومین نیروی بزرگ ناتو را دارد. اگرچه ارتش آن کشور در نتیجه پاکسازی‌های گسترده در سال 2016 میلادی به دنبال کودتای نافرجام برای سرنگونی "رجب طیب اردوغان" رئیس جمهور ترکیه بسیار تضعیف شده، اما هنوز هم تنها نیروی حائز اهمیت ناتو است و به اصطلاح جبهه جنوبی ناتو را تشکیل می‌دهد که وظیفه دفاع از ناتو در برابر هرگونه جنگ آینده با روسیه در جنوب اروپا را بر عهده دارد.
در نتیجه، روسیه به دنبال گسترش روابط اقتصادی، سیاسی و حتی نظامی خود با ترکیه بوده تا روابط آنکارا با ناتو را تضعیف کرده و ترکیه را به ترک ناتو یعنی پیمانی که ترک‌ها با آن اختلاف نظر زیادی داشته‌اند تشویق نماید. نمونه‌هایی از این اختلاف نظر‌ها شامل اختلافات سرزمینی (ارضی) ترکیه با یونان و قبرس، تلاش‌های ناتو برای دخالت در امور داخلی ترکیه و هم چنین طرح رویایی ترکیه برای احیای امپراتوری عثمانی بوده‌اند که آخری تهدیدی برای بقای اکثر اعضای ناتو از کشور‌های حوزه بالکان محسوب می‌شود.
جدا از مزایای اقتصادی آشکار شان، روسیه از راه‌های مختلفی به دنبال هدف پیش‌تر ذکر شده خود بوده است. این موارد شامل ساخت چهار راکتور هسته‌ای در ترکیه تحت طرح تأمین مالی و بهره برداری از آن است که باعث افزایش چشمگیر تولید برق ترکیه به شکل مقرون به صرفه خواهد شد. از موارد دیگر، می‌توان به صادرات گاز به ترکیه از طریق خط لوله بلو استریم و تبدیل ترکیه به یک کانون (هاب) صادرات گاز از طریق ساخت خط لوله ترک استریم اشاره کرد که هم ترکیه و هم چند عضو اتحادیه اروپا را تغذیه می‌کند. هم چنین، روسیه سامانه دفاع هوایی اس-400 را به ترکیه فروخته که باعث خشم ایالات متحده و سایر اعضای ناتو شده و ترکیه را از برنامه تولید جت‌های جنگنده اف-35 آمریکا بیرون رانده است.
حمایت از کریدور زنگزور که به نفع ترکیه است، در خدمت این هدف اصلی روسیه است. هم چنین، ساخت آن کریدور به بهبود روابط روسیه با جمهوری آذربایجان که در طول زمان آسیب دیده کمک می‌کند و هم چنین باعث ایجاد انگیزه‌ای در باکو خواهد شد تا روابط خود را با روسیه گسترش دهد.
حمایت روسیه از کریدور زنگزور، اگر ادامه یابد و با اقدامات مشخصی برای مجبور کردن ارمنستان به دادن بخشی از سرزمین همسایه خود با ایران به جمهوری آذربایجان همراه شود، مطمئنا به روابط آن کشور با ایران آسیب خواهد رساند، زیرا کل طرح کریدور با هدف حذف ایران به عنوان یک قدرت منطقه‌ای از قفقاز جنوبی به نفع ترکیه و کشور‌های غربی است، همان طور که پیش‌تر به تفصیل این موضوع را بیان کردم.

لینک کوتاه:
https://www.asrekurd.ir/Fa/News/1001730/

نظرات شما

ارسال دیدگاه

Protected by FormShield
مخاطبان عزیز به اطلاع می رساند: از این پس با های لایت کردن هر واژه ای در متن خبر می توانید از امکان جستجوی آن عبارت یا واژه در ویکی پدیا و نیز آرشیو این پایگاه بهره مند شوید. این امکان برای اولین بار در پایگاه های خبری - تحلیلی گروه رسانه ای آریا برای مخاطبان عزیز ارائه می شود. امیدواریم این تحول نو در جهت دانش افزایی خوانندگان مفید باشد.

ساير مطالب

چاپ سوم قدرت مذاکره تمام شد

عملکرد فوق‌العاده کارراس، دفاع چپ مدنظر رئال مادرید

مربی پیشین تیم ملی: تراکتور لایق قهرمانی بود

ماتراتزی: قهرمانی اینتر شبیه به معجزه است!

هاشم‌نژاد: تراکتور تاکتیکی‌ترین تیم ایران بود

آنچلوتی: تبریک به بارسا ولی ورق بر می‌گردد!

سحرخیزان در مهم‌ترین بازی فصل

سوختگی خطرناک؛ ستاره سابق اینتر در ICU

تلاش استقلال برای کاهش قیمت بلیت‌های دیدار حذفی

کاپیتان دوم استقلال پس از 828 روز پاس گل داد

فرار از حمام پول به عشق بازی در رئال

روابط عمومی، به‌عنوان پل ارتباطی میان دولت و مردم است

«لیان» در اصفهان روی صحنه رفت؛ طرح چند نکته موسیقایی

فدراسیون اتومبیلرانی در حال فرار از صحنه تصادف

معلم روستای کرجو اخراج شد

خبرگزاری مهر سه جایزه جشنواره منابع طبیعی و رسانه کردستان را کسب کرد

بسیج سازندگی 76 هزار طرح عمرانی در مرز‌های کشور اجرا کرد

ناترازی انرژی در دوران انقلاب صنعتی چهارم وپنجم زنگ خطر است

زنگ خطر ورشکستگی بانکی؛ زیان‌دهی در بانک‌های خصوصی شتاب گرفت

گزینه دولت برای وزارت اقتصاد قطعی شد

توصیه اقتصادی رهبر انقلاب به دولت به روایت یک نماینده/ اقتصاد کشور باید مستقل از مذاکرات مدیریت شود

چرایی ضرورت سیاستمداری وزیر اقتصاد

168 پیش‌قرارداد نهایی در فلوشیپ نشر

خرید یک میلیارد تومان کتاب با 100 میلیون

پیرترین بازیکنان دنیای فوتبال که هنوز بازی می‌کنند!

رکورد مهدوی‌کیا در پرسپولیس پابرجا ماند

واکنش مدافع خیبر به شایعه حضور در پرسپولیس

گل دوم بانوان فوتسال ایران توسط نسترن مقیمی در دقیقه 30

استقلالی‌هایی که آخر فصل رفتنی هستند

مهاجم غایب استقلال آماده بازگشت شد

با بنزما پدیده لاماسیا متحول شد

تیم ملی فوتسال بانوان ایران سهمیه حضور در جام جهانی را کسب کرد

تماس رسمی پرسپولیس با عارف آقاسی

رژیم غذایی عجیب قوی‌ترین مرد جهان

سهمیه جهانی فولاد از دست رفت

سبقت فدراسیون اتومبیلرانی برای فرار از مسئولیت

صحنه‌های ملتهب فساد در فوتبال را ببینید | خیلی از اهالی فوتبال و فدراسیون از این فیلم سینمایی ترسیدند و تبلیغ نکردند!

بازگشت همایون غنی‌زاده با «ددالوس و ایکاروس»؛ آغاز کار با 4 سانس اجرا

«مهمانی شام» در تماشاخانه هامون

سرتوپ به علیپور، خروج مقابل دورسون! (عکس)

درخواست صدور رأی سبز برای حفظ محیط زیست در سروآباد

ارائه راهکارها و پیشنهادات صاحب نظران سیاست خارجی برای حضور کیش در عرصه های بین المللی

توسعه شهری نیازمند هماهنگی و تلفیق با منابع طبیعی است

معلم روستای کرجو سنندج اخراج شد

اختصاص 31 درصد طرح‌های اشتغال صندوق کارآفرینی امید در کردستان به بانوان

تفکر جهادی به نسل آینده منتقل شود

رابطه «اقتصاد نشر» و «مخاطب شناسی»

وزارت ارتباطات پروژه جی‌نف را با جدیت دنبال می‌کند/ تربیت 500 هزار متخصص برای پیشرانی اقتصاد دیجیتال کشور

گلایه دادستان کل از دلال بازی در اقتصاد؛تقویت بخش خصوصی

خلق پول بانک‌های خصوصی بزرگترین مشکل کشور است