امواج متلاطم اقتصاد جهانی
سیاسی
بزرگنمايي:
عصر کرد - در دوم آوریل 2025، دونالد ترامپ با اتخاذ رویکردی تهاجمی در سیاست تجاری، دو تصمیم بیسابقه را اعلام کرد: اعمال تعرفه ثابت 10 درصدی بر کلیه کالاهای وارداتی از 185 کشور و افزایش تعرفه هدفمند بر کالاهای چینی به 125 درصد (مجموعاً 145 درصد با احتساب تعرفه 20 درصد پیشین). گرچه او بعد از مدتی تعداد زیادی از کشورها را به مدت 90 روز از تعرفه معاف کرد، اما این اقدامات نه تنها یک شوک لحظهای به نظام تجارت بینالملل وارد ساخته، بلکه زنجیرهای از پیامدهای ساختاری را در اقتصاد آمریکا، روابط چین-آمریکا، و نظم اقتصادی جهانی به راه انداخته است.
بیشتر بخوانید: اخبار روز خبربان
فروپاشی اعتماد عمومی، و پارادوکس سیاستی
شوک اولیه تعرفههای ترامپ مستقیماً بر بازارهای داخلی آمریکا تأثیر گذاشت. بر اساس دادههای وزارت بازرگانی آمریکا، تنها در هفته اول اجرای تعرفهها، قیمت کالاهای مصرفی مانند لوازم الکترونیک (متکی بر واردات چینی) تا 25 درصد افزایش یافت. این رقم برای محصولاتی مانند دوچرخههای برقی و پنلهای خورشیدی که بیش از 85 درصد قطعات آنها از چین تأمین میشود، به 35 درصد رسید. شرکتهای بزرگی مانند والمارت و هوم دیپو در گزارشهای فصلی خود هشدار دادند که افزایش هزینهها ممکن است به کاهش 15 درصدی سودآوری و تعدیل 200 هزارنیروی کار تا پایان سال 2025 بینجامد.
نظرسنجی مؤسسه گالوپ در آوریل 2025 نشان میدهد 76 درصد از شهروندان آمریکایی نگران تأثیر تعرفهها بر قدرت خرید خود هستند. این نگرانی در ایالتهای صنعتی مانند اوهایو و میشیگان، که هنوز از پیامدهای جنگ تجاری 2018 بهبود نیافتهاند، به 82 درصد رسیده است. حتی پایگاه سنتی حامیان ترامپ در مناطق روستایی نیز شروع به انتقاد کردهاند: قیمت تجهیزات کشاورزی وارداتی (مانند تراکتورهای جان دییر) 30 درصد افزایش یافته و کشاورزان را با بحران نقدینگی مواجه ساخته است.
پارادوکس اصلی در ادعای ترامپ نهفته است: او از یک سو وعده «کاهش قیمت کالاهای اساسی» را میدهد و از سوی دیگر، با تعرفههایی که عملاً به مالیات بر مصرفکننده تبدیل میشوند، تورم را دامن میزند. انتظارات تورمی مصرفکنندگان در آوریل 2025 افزایش یافته و به 6.7 درصد برای 12 ماه آینده رسیده است، که بالاترین سطح از سال 1981 محسوب میشود. این افزایش انتظارات تورمی به نگرانیها درباره شرایط اقتصادی، بازار کار و تنشهای تجاری نسبت داده شده است. حتی پیشبینی «لایحه کاهش مالیات» که ترامپ وعده جبران اثرات تورمی را به آن گره زده، با موانع سیاسی در کنگره مواجه شده است. برخی سناتورهای جمهوریخواه اعلام کردهاند که این لایحه بدون کاهش بودجه خدمات عمومی غیرقابل انجام است.
استراتژی «چماق بزرگتر، هویج کوچکتر»
با این حال مدافعان ترامپ عملکرد او را با توجیه استراتژی هوشمندانه تعبیر کردهاند. آنها میگویند سیاست ترامپ را میتوان از منظر نظریه بازیهای تکراری تحلیل کرد. وزیر خزانهداری، اسکات بسنت، صراحتاً به این موضوع اشاره میکند: «عدم قطعیت استراتژیک، قلب این راهبرد است». ترامپ با ابزار تعرفه به عنوان «چماق» و وعده مذاکره به عنوان «هویج»، سعی دارد حداکثر امتیاز را از شرکای تجاری بگیرد.
اما سه ضعف ساختاری این استراتژی را تهدید میکند: این امکان وجود دارد که اعتبار چماق ترامپ نسبت به گذشته کاهش یافته باشد. افراط در تهدیدهای پیاپی باعث میشود بازیگران جهانی، این تهدیدها را «خالی از پشتوانه عملی» تلقی کنند. به عنوان مثال، کمیسیون اروپا که سیاست تجاری اتحادیه اروپا را هماهنگ میکند، در واکنش به تعرفههای فلزات آمریکا، تعرفههای اضافی عمدتا 25 درصدی را برای طیف وسیعی از واردات آمریکا پیشنهاد کرده است.
از سوی دیگر ابهامانگیزی ترامپ با بازی رسانه و عنوان اینکه همه کشورها تمایل به مذاکره تجاری با او دارند در واقعیت رنگ و لعاب عملیاتی قابل تاملی از سوی کشورهای مهم در تجارت دنیا نداشته است. این موضوع نشان میدهد که شرکای تجاری نه تمایل دارند وارد بازی ترامپ شوند و نه میدانند امتیازات دقیق مورد نیاز ترامپ چیست. از این منظر نمایش سیاسی ترامپ در زمین اقتصاد فعلا گمراهی به همراه آورده تا اینکه بتواند اقتدار او را برای تغییر نظم جهانی نشان دهد.
در این زمینه موضوع مهمی که در جریان است، تله «سیاست انزواگرایانهای» است که ترامپ خواسته یا ناخواسته به آن دامن میزند. اتحادیه اروپا، اگرچه فعلاً هدف مستقیم تعرفهها نیست، اما با پیشبینی گسترش دامنه جنگ تجاری، به طور پنهان در حال تقویت اتحاد با چین است. توافق جدید بروکسل با پکن برای حذف تعرفههای فناوری سبز و همکاری در پروژههای انرژی تجدیدپذیر، نمونهای از این تغییر راهبرد است.
از جنگ فرسایشی تا بازطراحی نظم اقتصادی
بعد از تعلیق تعرفههای حدود 90 کشور دنیا از سوی ترامپ این تحلیل برجسته شده که احتمالا او نوک پیکان سیاستهایش را به سوی پکن نشانه رفته و کشورهای دیگر در حاشیه این رویکرد قرار دارند. البته بعد از مدتی نیز چنین شد و ترامپ در اظهاراتش نشان داد که در جهت تضعیف رقیب سرسخت خود گام برمیدارد.
او اعلام کرد که چین باید درباره تعرفهها با ما مذاکره کند. در مقابل، اگرچه رسانههای غربی، تعرفه 125 درصدی پکن بر کالاهای آمریکایی را «تلافیجویانه» توصیف میکنند، تحلیلگران نزدیک به حزب کمونیست چین تاکید دارند که این اقدام تنها بخش کوچکی از یک بازی بزرگتر است. چین به جای گسترش دامنه تعرفهها، بر محدودسازی هدفمند صادرات مواد معدنی نادر تمرکز کرده است. این مواد که در تولید تراشههای پیشرفته و سلاحهای هایپرسونیک حیاتی هستند، 5 درصد از ذخایر جهانیشان در چین قرار دارد.
از طرفی پکن آیندهنگرانهتر به مسئله تعرفهها میاندیشد. سیاست استراتژی دوگانه چین که در سال 2020 آغاز شد، اکنون با بودجهای بیسابقه 500 میلیارد دلاری تقویت میشود. دولت چین با تزریق مستقیم سرمایه به بخشهای فناوریهای سبز (مانند خودروهای الکتریکی و هوش مصنوعی) و کاهش 20درصدی مالیات بر درآمد خانوارهای شهری، سعی کرده وابستگی به صادرات را به 15 درصد کاهش دهد.
اتحادهای غیرمتعارف برای تضعیف دلار
پکن با استفاده از شکاف میان آمریکا و متحدانش، پیمانهای تجاری دوجانبهای برقرار کرده که حوزه نفوذ ایالات متحده را کاهش میدهد. قیمتگذاری نفت بر اساس یوان (به جای دلار) و سرمایهگذاری مشترک 200 میلیارد دلاری در شهر آیندهنگر عربستان، همکاری با برزیل با ایجاد کارگزاری مشترک سویا به عنوان رقیبی برای شیکاگو، پیمان با روسیه برای استفاده از یوان و روبل در 50 درصد مبادلات دوجانبه بخشی از رویکرد دوراندیشانه پکن بوده که بعد از جنگ تجاری دور اول با ایالات متحده در دستور کار قرار گرفته است؛ بنابراین نظارهگری چین در قبال ترامپ را میتوان بر این اساس تحلیل کرد که آنها امکان بازگشت او را در نظر گرفته بودند.
البته این نظارهگری با انفعال هم همراه نبوده و پکن شکایتی تاریخی را علیه آمریکا در سازمان تجارت جهانی (WTO) تنظیم کرده است. استدلال اصلی پکن، نقض ماده 24 گات 1994 توسط آمریکاست که تعرفههای تنبیهی یکجانبه را ممنوع میکند. اگرچه روند رسیدگی در WTO ممکن است سالها طول بکشد، اما چین با این حرکت، خود را «مدافع نظام چندجانبه» معرفی میکند و اتحادیه اروپا را تحت فشار اخلاقی برای حمایت قرار میدهد.
موازنه اروپایی و چینی
با این حال ترامپ در میانه دو قطب مهم اقتصادی دنیا، اتحادیه اروپا و چین، با رویکردهای سختگیرانه خود وارد مرحله مهمی از تاثیرگذاری با اهرمهای یکجانبه تجاری شده است. اروپا رفتار سیاسی کجدار و مریز خود را بر اساس شراکت سیاسی و خراب نکردن همه پلها تنظیم میکند. تروئیکای اروپایی گرچه هدفگذاری پاسخهای تعرفهای را روی میز قرار داده، اما در بسیاری از مواضع سیاسی با همگرایی سعی دارد ترامپ را مهار کند. سیاست مهار اروپا در قبال ترامپ را میتوان در مسائل اوکراین، ایران و غزه به عینه دید.
شاید به همین دلیل باشد که تیرهای زهرآگین ترامپ در ادامه مسیر با اروپا کماثرتر شده و او تلاش میکند بدون عقبنشینی واضح، از توان دیپلماتیک کشورهای بزرگ اروپایی استفاده کند. نزدیکی اروپا به چین در موضوع تعرفهگذاری و قدرت سیاسی اروپا در مواجهه با مسائل سیاسی موازنهای ایجاد کرده که ایالات متحده را به سوی خود میکشد، در حالیکه پکن نیز در همین بازی بزرگ از برگهای قدرتمندی برخوردار است.
ترامپ چگونه میاندیشد؟
برای پاسخ به اینکه ترامپ در این میدان پرتلاطم بینالمللی چگونه میاندیشد باید رفتار متناقض او را در تعرفهگذاری و استثنائاتی که قائل شده، بررسی کرد. تعلیق برخی تعرفهها و تلاش او برای تبلیغات رسانهای و ایجاد انتظار در ورد پکن به یک مذاکره مبهم، در گام اول نشاندهنده تصمیمهای ناگهانی اوست که در ادامه با تخفیف و تغییر بداهه مواجه میشود. او این نشانه را به همه کشورها ارسال کرده که در عین حال که غیرقابل پیشبنی و تهاجمی مینگرد، ممکن است عقبنشینی از سیاستهایش را به آرامی مدنظر قرار دهد. این سیاست از دو منظر قابل بررسی است؛ افکارعمومی آمریکا – نارضایتیها و فشارهای غیرقابل پیشبینی جهانی در قبال تصمیمهای شکننده اش که با مقاومت نظم موجود روبه رو میشود.
کارشناسان اقتصادی مانند ری دالیو هشدار دادهاند که «سیاستهای تجاری ترامپ میتواند به فروپاشی نظم اقتصادی جهانی منجر شود.» گرچه ترامپ سعی میکند خود را فراتر از نظم موجود نشان دهد، اما کیست که نداند پایههای این نظم را کشوری بنا نهاده که امروز رئیسجمهورش میخواهد بر علیه آن قیام کند. این قیام پرخون در عرصه اقتصاد بدون کشتهگیری از بانیانش امکانپذیر است؟
ترامپ میگوید تعرفهها تشویق شرکتها به بازگرداندن تولید به داخل کشور است، اما بسیاری از شرکتها به دلیل هزینههای بالا و پیچیدگیهای زنجیره تأمین جهانی، قادر به انتقال تولید به داخل نبودهاند. این مسئله نشان میدهد که سیاستهای تعرفهای به تنهایی نمیتوانند تولید داخلی را تقویت کنند. ترامپ در ماههای آینده در موقعیت شوارتری برای اثبات خود قرار خواهد گرفت، همانگونه که در صد روز نخست، هدف حمله رسانههای بینالمللی و داخلی بود. اینکه آگاهی بر غریزه ترامپی در صد روز دوم غلبه میکند یا نه، راه درازی در پیش نیست. زمان برای ترامپ و مخالفانش به سرعت سپری خواهد شد.
انتهای پیام/
+
آخرین اخبار ورزشی را در جامعه ورزشی آفتاب نو بخوانید.
آیا بابک زنجانی میتواند یک الگو باشد؟ گردشگری پایتخت ؛ خسته در دود و ترافیک تغییر مداوم قانون ساعت رسمی؛ بیثباتی در تصمیمگیری و بیتوجهی به کارشناسی «دبلنا» بازی مبتنی بر شانس، قمار با چاشنی توهین به شعور مخاطب! طرح دریا در فقدان ساز و کار باید ها و نبایدها
-
چهارشنبه ۱۰ ارديبهشت ۱۴۰۴ - ۱۲:۰۳:۴۲
-
۶ بازديد
-

-
عصر کرد
لینک کوتاه:
https://www.asrekurd.ir/Fa/News/994593/