عصر کرد
زمهریر خاتون؛ بازماندەای از نسل سرما...
شنبه 20 اسفند 1401 - 1:39:42 PM
ایسنا

عصرکرد- سید عطا الله شمس، پژوهشگر داستان های فولکور کردی، با نگاهی مفسرانە و مستند بە «زمهریر» می گوید: زمهریر واژه ای قرآنی، به معنای سرمای سخت است.

خداوند در قرآن، با اشارە بە حضور این کلمه در سوره انسان آیه 13 می فرماید:« مُّتَّکِـِٔینَ فِیهَا عَلَی ٱلۡأَرَآئِکِۖ لَا یَرَوۡنَ فِیهَا شَمۡسٗا وَلَا زَمۡهَرِیرٗ» «که در آن بهشت بر تخت ها (ی عزت) تکیه زنند و آنجا نه آفتابی سوزان بینند و نه سرمای زمهریر (بلکه در هوایی بسیار خوش و باغی وسیع و دلکش تفرج کنند)» با این سند محکمه پسند گفته می شود، بهشتیان نه با گرمای سخت خورشید و نه با زمهریر مواجه نمی شوند!

شمس می گوید: درباره معنای این واژه دو دیدگاه متفاوت، سرمای سخت و گرمای طاقت فرسا وجود دارد. بسیاری از لغت شناسان اصل این کلمه را عربی و مشتق از ریشه رباعی به معنای سرمای شدید دانسته اند. برای این واژه معانی دیگری نیز ذکر شده است، مثل «اِ ز مَهَرَّ » به معنای شدت غضب یا سرخ شدن چشم بر اثر خشم می باشد.

او ادامه می دهد: افزون بر ساختار زبانی این کلمه در زبان عربی، ارتباط آن با واژه زمهریر در زبان فارسی هم بحث هایی وجود دارد. به عقیده بعضی از زبان شناسان، این کلمه از فارسی پهلوی و مرکب از دو واژه «زَم» (سرمایه شدید) و «هریر» (کننده) کار است، ذکر شده است. در واقع زمهریر نوعی عذاب در قالب سرمای شدید است. 

این پژوهشگر می گوید: بنا به افسانه ای که در کردستان رایج است، زمهریر خاتون با مرگ نافرجام دو برادر و شکست سلطنت خاندان سرما، کینه و یخیندان را در رگ ابر می دمد و تازیانه انتقام در دست، بر گورده زمین و زمان می کوبد! شیون سر می‌دهد. رشته های قندیل را از طریق ناودان و برف جامانده بر کوی و برزن، در زبان لال گرما به تصویر می کشد، تگرگ در لای موهای زمخت خود می پیچد و مو از سر می کَنَد و می غرد و می گرید. 

بی خبر از آنکه نباید چشم امید به لایه های رویی یخبندان بست! زیرا تنوع زیستی در زیر یخبندان، چندین برابر متنوع تر از زندگی در خشکی است.البته نباید این ضرب المثل کوردی را که می گوید «له زستان شەوێ، لە پیران کەوێ» «زمستان در یک شب می تواند وجود خود و سرمای طاقت فرسایش را ثابت کند، همان طور که انسان پیر با یک بی احتیاطی کوچک امکان شکستگی دست و پایش وجود دارد!» را نادیده گرفت.

 زمین از سیل اشک های زمهریر خاتون سلول به سلول از اسارت یخبندان می رهد! هرچه این خواهر داغ دیده بیشتر اشک می ریزد، نبض تپنده چشمه ها، بیشتر در دل دشت و صحرا روان می شوند و زمین بیشتر به گل نشستن خود قرار می کند! قلب زمین با مژده آمدن بهار گرم تر می شود و خواهر عزادار، راهی جز اقرار به شکست و پایان سلسله سرما را ندارد.

 شمس می گوید: افسانه زمهریر چیدمانی از واقعیت کردستان است. خواهری که در سوگ برادران خود قطره قطره آب می شود تا در فصلی نو به خونخواهی از جان دادگان شکایت کند! پیامی از جنس سرما و زمهریر به قلب زمین می فرستد. اما زمین مشغول تدارک پذیرای از سالی تازه است و فرستاده زمهریر،بی جواب، لای انبار گردانی سال گذشته به فراموشی سپرده می شود!

وی می گوید: مولانای رومی زمهریر را ترش رو می خواند و بهار را ساقی همچون شکر می داند و می فرماید:« آمد ترش رویی دگر یا زمهریر است او مگر/برریز جامی بر سرش ای ساقی همچون شکر»

 جدایی از شعر، افسانه و حکایت، واقعیت زمهریر، بر زمستان و بارش تداخلی باران و برف در اسفند ماه نشان از دلخوری و قهر یکی از شخصیت‌های اصلی فصل زمستان است، شخصیتی که زایش، از قطره قطره آب شدن وجودش، جان تازه‌ای به خود می گیرد.

گر چه زمهریر خاتون می داند که مرگ برادران، پایان سلطنت سرما و حلول شکوفه در رگ برف است، اما هر ساله تمام زور خود را در انتقام و خونخواهی خاندانش می زند و این جاست که انسان با تجربه و کار آزموده، با حرکت هر مهره ای از زمهریر خاتون جواب معکوس طبیعت را می داند و با مادر هستی پیوند برادری می بندد! تا شکوفه، گل، دانه و میوه را در چیدمانی سحرگون به رخ زمستان بکشد و بگوید«زندگی تنها سیاه و سفید نیست» زندگی جشن الوان هستی و آواز پرنده آرزو در آسمان نیاز است.

http://www.Kurd-Online.ir/Fa/News/422923/زمهریر-خاتون؛-بازماندەای-از-نسل-سرما
بستن   چاپ