عصر کرد
زنی از روتین های عصرانه با طعم شعر
سه شنبه 15 شهریور 1401 - 12:19:21 PM
ایسنا

عصرکرد- اولین بار در سال1397 در کانال مجازی"تاپۆی نووسراوە" یکی از شعرهایش را دیدم، هر روز با خودم زمزمە می کردم" دارستان وەهمێکە/ لە برسکەی قاقای تەوەر" . نمی دانم چە وجە اشتراکی باعث این تکرار می شد!

پیگیر کارهایش شدم، بیشتر و بیشتر آن حس مرموز و نامرئی وادارم می کرد با افکار و نوشتەهایش آشنا شوم"

"آنسوترها کە باد 

نور را بە بازیچە می گیرد

و تاریکی را بە اتاق تعارف می کند

بیرون زدگی درد از پوستم

تا راست شدن مو بر آن

خیس می کند باران را

از درک درد " 

مصمم شدم برای یک بار هم شدە بە دیدنش بروم. هرچە بیشتر تلاش می کردم کمتر نشانی از او دست گیرم می شد و من همچنان پیگیر نوشتەهایش.

در یکی از دلتنگی های آذر ماهیم بە دعوت دوستی نادیدە بە "کافە وشە" رفتم، کسی را نمی شناختم و فضا کاملا برایم نامانوس بود و غریب. پنجە بر برف باریدە آن سوی شیشەها می کشیدم کە صدایی تارهای اندیشەام را بە گرمای بخاری و اسمی کە چند سالی بود آرزوی دیدنش را داشتم از سرمای حیاط پشتی کافە بە سوی خود کشاند! 

"خانم میهمی از جشن امضای کتابتان بە بعد اینجا تشریف نیاوردین! خوشحالم کردین" شنیدن این چند جملە کوتاە برای آب شدن یخ های افکارم کافی بود. با اولین نگاە آنـچە باید میان دو نگاە رد و بدل شود اتفاق افتاد.

سهیلا میهمی شاعر و نویسندە کارشناس جامعەشناسی از دانشگاە کردستان . بانویی کە وقتی از علاقەاش بە شعر پرسیدم، گفت :"جذابیت زندگی همان علاقمندی های هر انسان است که اگر در ابتدای زندگی فرد به آن نزدیکتر باشد زندگی موفق تری خواهد داشت؛ من جامعه شناسی را به عنوان رشته دانشگاهی انتخاب کرده ام چون علاقمند بوده و هستم که مشکلات و رویدادهای جامعه را به صورت علمی بررسی کنم تا به نتایج واقعی و مفید دست یابم و در علاقمندی دیگرم که ادبیات و به خصوص شعر است. ادبیات آینه تمام قد یک جامعه است از دیگاەجامعه شناسی خیلی ژرف تر در شعر یا رمان یا هر ژانر هنری و ادبی دیگری بپردازیم.

از چە زمانی احساس کردید می توانید شعر بسرایید؟ و سرودن چە امکانی را در جامعە برای حضور پر رنگتان مهیا کردە است؟

 آدرنو جمله عمیق و زیبایی دارد در باب نوشتن؛ او می گوید: "برای کسی که دیگر وطنی ندارد، نوشتن برای او وطنی می شود و در آنجا سکنی می کند " . شعر در شکل کلمات و جملات زیبا و ناب همیشه مرا مجذوب خود کرده به یاد دارم هنگام کودکی از اطرافیان می شنیدم که وقتی رویداد مهمی در زندگیشان رخ می داد به همدیگر یادآور می شدند که سخنانشان باید تاثیرگذار باشد و من عمیقا به فکر فرو می رفتم که چگونه می شود کلماتی این چنین بیان کرد تا توجه مردم را به سوی خود جلب کرد، و اینکە برای من شاعران، کسانی بودند کە با خلق آثارشان در اشاعه فرهنگ و زبان و اندیشه همیشه چون ستون هر جامعه ای در ترویج مفاهیمی چون استقامت و آزادی و زندگی بهتر برای من قابل ستایش بوده اند و بنابراین این شناخت و این قسمت از فرهنگ مرا به سوی خود کشانده و مجذوب خود می کند.

برای بخش دوم سوالتان باید بگویم شعر برای من آن در یا پنجره و روزنه ای بوده که من بتوانم در محیط اطراف خود و در اجتماع افراد در کل جامعه ؛نفوذ پیدا کنم و در اجتماعات سهیم باشم و این سهیم بودن جایی است که یک زن یا در کل یک انسان بتواند از خود بگوید از جامعه ای که در آن میزید و مشکلات و مصائبی که در پیش رو دارد ، و در اشعارش جامعه ای بهتر را ترسیم کند و در پیش روی افراد دیگر قرار دهد. به وسیله شعر من توانستم از کنج خانه بیرون بیایم و از نابرابری ها و نایکسانی ها بگویم از رنجهایی که انسان از انسان می کشد.

گل انداختن حرف هایمان آن حس غریب را از وجودم زدود و چای نبات بود کە خندەها و نگاەهای پویندەی زنانەمان را شیرین تر می کرد..

خانم میهمی بە نظر شما زنان کُرد تا چە اندازە توانستەاند در عرصەی ادبیات خود را معرفی کنند؟

 در گذشته زنان و البته زنان کُرد فرصت های زیادی در اختیار نداشته اند که وارد اجتماع شوند، به دلایل اقتصادی و فرهنگی. اگر هم کسانی توانسته اند همچون مردان در نوشتن قدم هایی بردارند روشن است که از خانواده های مرفه و پر نفوذ بوده اند، اکنون که مدرنیته در هر گوشه جوامع سنتی نفوذ کرده و تکنولوژی گستره قدرت خود را بر زندگی همه گسترانیده است، زنان در جامعه بیشتر حضور داشته و در هر کار و فعالیتی شرکت دارند؛ در جامعه کردستان هم اکنون زنان قلم به دست زیادی را می بینیم، در هر ژانر ادبی یا هنری ما با زنانی روبرو می شویم که در این عرصه از مشکلات زن بودن که جامعه برای آنها به وجود آورده صاحب سخن هستند .

شما بە عنوان یک جامعە شناس معضل هایی کە می تواند مانع رشد یک زن شود در چە می بینید؟

به عنوان یک جامعەشناس می توانم بگویم مسائل برون زا کە ناشی از پرورش افراد در خانوادە های سنتی است و همیشە زن را از دیدگاە جنسی و موجودی ضعیف تعریف می کنند یکی از عمده مشکلات پیش روی زنان است هر چند جامعه سنتی ما با رنگ و لعاب مدرنیته ظاهر می شود، اما در باطن هنوز درگیر سنت و عرف مانده است و عرف و رسم و رسومات بی اساس مانعی است در این راه،  فرهنگ عمومی هر جامعه که از زن به تصویر می کشد در واقع نگرش آن جامعه است در مورد زنان.

از دیگر مشکلات پیش روی زنان قوانینی است که زنان را کمتر از مردان تعریف می کند و عرصه یکسانی را در برابر زن و مرد قرار نمی دهد. موانعی دیگر که ناشی از وظایف بوده و عامل جنسیت به خود گرفته است؛ این وظایف به خودی خود می تواند سد راه رسیدن زنان به خواسته های خود باشد.

از مشکلات عمده دیگر که از شکوفایی یک زن جلوگیری می کند عدم سواد و فقدان پرورش فکر و اندیشه برای یک زن است زنانی که از مطالعه دور هستند هیچ گاه نمی توانند  مانند یک انسان به خود بیاندیشند و در جستجوی شکوفایی خود باشند متاسفانه امروزه زنان گرچه تکنولوژی به آسانی در اختیار همه قرار گرفته اما به شیوه بیهوده ای از آن استفاده می کنند و یا آنقدر غرق در وظایف خانه داری گشته اند و به فکر چشم و هم چشمی هستند در خرید تجملات زندگی سر سوزنی به فکر مطالعه کتاب نیستند که این می تواند منشا درون زایی داشته و هم القائات بیرونی هم داشته باشد.

آرام و شکیبا بە پرسش هایم جواب می داد و گاهی اوقات رنجی مائنوس خطی غریب بر پیشانیش می کشید.

خانم میهمی آیا شعر توانستە رنج های جامعە زنان را بە تصویر بکشد؟ و شما تا چە اندازە در کارهایتان از رنج های زنان می نویسید؟

بارگاس یوسا معتقد بود کە اثر ادبی به صورت اشباحی و بی شکل در خلوت آگاهی نویسنده زاده می شود، عاملی که این اشباح را به آگاهی او رانده است؛ ترکیبی از ناخودآگاه نویسنده و حساسیت او در برابر دنیای پیرامونش و عواطف او است. البته که مسائل و مشکلات جامعه زنان ساختاری است و باید در ساختار قوانین و دیدگاه جامعه پوست اندازی صورت بگیرد و اما ادبیات به خصوص ژانر شعر کوشیده است این نقاط ضعف را برجسته سازد و رویه های بهتری از برابری و یکسانی همه جامعه روبروی خواننده بگذارد.

 در شعر امروز که بیشتر شعر فضای اعتراضی دارد تصاویر حق طلبی و احقاق حقوق و برابری خواهی دیده می شود. شعر امروز نه اینکه در وصف چشم و ابروی یار باشد بلکه دهان برای برابری همه انسانها و خاموشی طبل جنگها و زندگی بهتر گشوده است.

ادبیات می کوشد سرکوب و نابرابری و حتی رازها و آنچه ناگفتنی است را آشکار سازد؛ تخیل زنانه در آن فضا خیال پردازی کند برای زندگی بهتر. بدون شک نوشتن برای من همیشە هر چند از رنجها و از فضاهای تاریک اجتماع سخن گفته ام اما برای من لذت بخش تر از نوشتن و مطالعه در جهان چیزی نیافتم که بتواند روح مرا در آرامش قرار دهد و نویسنده ای که خود زنی است همچون هزاران زن این جامعه و هر روز مشکلات و موانع زندگی خود را با تمام وجود حس می کند مطمئنا در تمام نوشته هایش انعکاس می یابد.

حرف های میهمی انگار از مغز استخوانم نشات می گرفت، برای سئوالاتم هی بهانە تراشی می کنم کە مبادا خستگی از حرف هایم لذت هم صحبتیم را برایش تلخ کند.

خانم میهمی آیا اثاری از شما بە زیورچاپ آراستە شدەاست؟

 با توجه به سالها نوشتن تصمیم گرفتم مجموعه ای از شعرهایم را با را به چاپ برسانم که به زبان مادری نوشتەام و به سبک شعر نو می باشد که در سال 1398 از طرف چاپخانه گوتار همزمان با سی و دومین نمایشگاه بین المللی کتاب تهران رونمایی شد. و هم اینک صرف نظر از چاپ چندین مقالە در مورد مسائل اجتماعی و ادبیات، مجموعه شعری آماده چاپ دارم که امیدوارم بزودی منتشر شود.

خانم میهمی چە سازمان، یا ارگانی از کارهای شما حمایت می کند؟ و شما بە عنوان یک خانم شاعر و نویسندە چە انتظاری از مسئولین دارید؟

این بخش از مصاحبه یک سوال بزرگ در ذهن هر کسی که معتقد است سازمان های مربوطه و بالاخص دولت جهت وسعت دادن و پاس داشتن فرهنگ و ادبیات جامعه باید حامی نویسنده و ادیبان خود باشد درست می کند. در واقع یک نویسنده باید فقط بنویسد وهیچ نگرانی برای چاپ کتابش نداشته باشد، اما از آنجاییکه من این تجربه را از چاپ کتابم دارم باید بگویم ارگان ها و سازمان های مربوطه حامیت کمی از نویسندگان دارند.

نویسنده باید اثر خود را با هزینه خود چا کند و با تلاش خود به فروش برساند که این خود فاجعه است. باید برای بخش دوم سوالتان عرض کنم مسئولینی که در ادارات و ارگانهایی که برای بسط فرهنگ و ادبیات یک ملت کار می کنند باید حمایت خود از نویسندگان را بیشتر کنند. معمولا یک نویسنده اگر زن باشد با درصد بالا ممکن است بیکار باشد و یا اگر مرد باشد بیشتر در هزینه های زندگی درمانده است و انتظار دارند سازمان های ذیربط حامی آنها باشند.

درد دل هایش عمیق و آشنا تن قلمم را می لرزاند و با خود می گفتم کاش بتوانم نە تنها برای سهیلا، بلکە برای همەی اهل قلم راە چارەای بشناسانم.

خانم میهمی بە عنوان کسی کە سال هاست کار ادبیات و بالاخص در کار سرودن شعر هستید، نگرش جامعە ومسئولین در مورد کارتان را چگونە می بینید؟ منظورم بە رسمیت شناختن یک هنرمند است، آیا ارگانی شما را بە رسمیت می شناسد؟ 

أولا جامعه ای که ما در آن زندگی می کنیم جامعه ای اهل مطالعه نیست و در حال حاضر هم  تکنولوژی روز بیشتر او را از کتاب و مطالعه دور کرده است، هر چند می توان مطالعه را هم در وسایل ارتباط جمعی حتی یک موبایل به دست آورد اما در حقیقت مردم از مطالعه خیلی فاصله گرفته اند و این آژیر قرمزی است برای یک جامعه که باید پویا باشد.

در حقیقت کسانی که مرا می شناسند به عنوان یک نویسنده و شاعر مورد احترام قرار می گیرم و دید مردم بیشتر سپاس و احترام است برای یک زن نویسنده و شاعر، اما یک نویسنده وقتی شادمان می شود که اطرافیان و مردم کشورش با اندیشه و افکارش در کتابش آشنا شوند.

بخش آخر سخنش را با گلایه از عدم حمایت ارگانها و مسئولان از نویسندگان و به خصوص خودش ختم می دهد و می گوید: برای فرار از گلایە و دلتنگی ها خودمان را بە دنیای واژگانی سپردیم کە، فکر هوای تازە خورد..

"نابینا شدن چشم انتظاری"

خسته ام چون جاده ای

بازگشت یا ادامه دادنش 

دایره یست

از هر طرف پریدنت 

انعکاسی است از

سرگردانی

همچون پایین کشیدن طاقت

از بی طاقتی

یا نابینا شدن چشم انتظاری

شبی نیست مرا نصیب

در چشمک زدن ستاره ها

مشتی آفتاب در

سایه‌سار رویاهایم نمی خزد

در پناه کلمات

لبخندی از غروبم را

شب شعری غمگین میکند

در وطنی که پارس میکند

برهوت روبرویم

کاش این باد

که آشنای پیراهنم است

مرا با خود ببرد

به سوی بندرهای بیگانه

بسوی محو شدن مرز

که در باغ های انگور

چشمهای تنهایی را سنگین می کند

به سوی ماهیگیرهایی 

که تا سپیده دمان 

آوازی از جامه های پولکی می سرایند

بارش سنگین و یکریز برف، بر دغدغەهای دیر رسیدن یک زن می افزود و تاریکی زود رس هوای آذر ماه از گل اندختن حرف هایمان کاست و شعر بود کە پر در پر امید دیداری های مجدد را بر سینەی نگاه هایمان گرە می زد...


http://www.Kurd-Online.ir/Fa/News/284848/زنی-از-روتین-های-عصرانه-با-طعم-شعر
بستن   چاپ