عصر کرد
صدایی که نمی‌بیند
شنبه 11 دي 1400 - 08:49:04
عصر کرد -

عصر کرد


نخستین بار او را در مراسم تکریم و معارفه یکی از مدیران استان دیدم در میان برنامه‌ها و سخنرانی‌های معمول، شروع به شعرخوانی کرد شعری که خودش در وصف مدیر بازنشسته و یا همان تکریم شده نوشته و از حمایت ها و مهربانی‎هایش تقدیر کرده بود.
علاوه بر جالب بودن شعر، تُن صدایش به حدی دلنشین بود که ناخواسته اکثر مهمانان دنبال آن صدای گیرا می گشتند که کدام قسمت سالن نشسته است، من نیز مانند بقیه حاضران آن محفل، تمام تلاشم را کردم که چهره اش را ببینم، بدلیل شلوغی سالن و دوری مسافت کامل نتوانستم چهره‌اش را ببینم، اما تن صدایش عجیب توی ذهنم مانده بود.
بعد از مراسم از سالن که بیرون آمدم او را توی حیاط دیدم که با یکی از دوستانش یا به قولی همراهش مشغول صحبت بود گاه گاهی لبخندی کمرنگ بر روی چهره اش نمایان می شد.
چهره اش به حدی مهربان و آرام بود که آدم را جذب می کرد از اینکه دیدمش خوشحال شدم اما وقتی متوجه شدم از ناحیه 2 چشم نابیناست اول کمی شوکه شدم اما بعد توی دلم هزاران بار اراده و اعتماد بنفسش را تحسین کردم.
خواستم همان موقع با او صحبت کنم اما هوا سوز سردی داشت و سالن هم مملو از جمعیتی بود که طبق مراسم‌های معمول مشغول خوش آمدگویی به مدیر جدید و خداحافظی و طلب حلالیت از مدیر قبلی بودند لذا تصمیم گرفتم وقت دیگری را برای مصاحبه انتخاب کنم.
چند روز پیش برای مصاحبه با وی تماس گرفتم که خیلی استقبال کرد و برای یکی، 2 ساعت بعد هماهنگ شدیم.
"اوین محمدی" در سال 1374 در شهر سنندج متولد شد، بصورت مادرزادی از ناحیه 2 چشم نابینا است و در خانواده چهارنفری آنان تنها "اوین" دارای این مشکل است.
"اوین" یا به عبارتی دیگر "ئه‌وین" از اسامی دخترانه در زبان کُردی و به معنای عشق و علاقه است.
وی دوران ابتدایی را در مدرسه استثنایی به پایان می رساند و از دوره راهنمایی با تلاش‌ها و پیگیری پدر و مادرش وارد مدارس عادی شده و همانند دیگر همسن و سالانش از امکانات تحصیلی بهره‌مند می شود.
اوین می گوید: برای تحصیل در مدارس عادی یک معلم رابط داشته که در طول هفته پنج یا 6 ساعت همراهش بود و مشکلات درسی اش را رفع می کرد، با اینکه در دوران ابتدایی درسش خیلی خوب نبوده اما در دوران راهنمایی و متوسطه، وضعیت درسی‌اش روز بروز بهتر می شود
وی اظهارداشت: در طول دوران تحصیلم در مدارس عادی مدیرو معلمان خیلی به من لطف داشتند و هیچ تبعیضی بین من و سایر دانش‌آموزان قائل نبودند و همین امر موجب شد در درسهایم پیشرفت داشته باشم و اعتماد بنفس بالایی بگیرم.
"محمدی" بلافاصله پس از گرفتن دیپلم وارد دانشگاه شد و با رتبه 2 هزار در مقطع کارشناسی رشته روان‌شناسی دانشگاه کردستان پذیرفته و مشغول به تحصیل می‌شود.
در همان سال‌های دانشجویی در برنامه‌ای که مسوولان استان حضور دارند قطعه شعری را قرائت می کند و از همان روز توسط مدیرکل وقت بهزیستی کردستان در یک مرکز مشاوره تحت نظارت آن نهاد مشغول به فعالیت می‌شود.
اوین می گوید: علاوه بر فعالیت در مرکز مشاوره بهزیستی به خاطر تُن صدایم گاهی در صدا و سیما مرکز کردستان هم کارهای کوتاه گویندگی و شعرخوانی را انجام می‌دهم و برای مراکز خصوصی کار گویندگی و دوبله می کنم.
از مشاوره تا گویندگی
"اوین" علاوه بر فعالیت در مرکز مشاوره بهزیستی و انجام فعالیت‌های مختلف هنری در کلاس‌های گویندگی نیز شرکت کرده و در حال حاضر به کار گویندگی نیز با مراکز خصوصی و هم صدا وسیما مشغول است و چند آلبوم صوتی نیز از وی منتشر شده است.
وی اظهار داشت: علاقه به گویندگی از همان بچگی در من وجود داشت و تُن صدایم نیز خودبخود این زمینه را برایم فراهم کرد، لذا برا تقویت این استعدادم و با تشویق خانواده و دوستان، وارد کلاس های فن بیان در موسسات آزاد شدم و در حال حاضر با بسیاری از مراکز خصوصی همکاری می کنم.
این روشندل کردستانی با اشاره به انتشار آلبوم‌های صوتی از وی اضافه کرد: از جمله این آلبوم ها، آلبوم "نغمه تنهایی" که شعر و دکلمه بوده و سال 1392منتشر شد و آلبوم دیگر با عنوان "ماه شرف بانو" شامل شعرهای مستوره اردلان است که برای نخستین بار بصورت صوتی منتشر شده است.
وی یادآور شد: این آلبوم در 12 تراک و 2 هزار نسخه منتشر و به فروش رسیده است و در حال حاصر نیز یک البوم دیگر در دستور کار قرار دارد با نام "کوچ"که شامل 400 شعر دوبیتی است و اثر یک شاعر مهابادی است و که گویندگی تعدای از این دوبیتی ها به همراه 2 گوینده دیگر بر عهده من است.
"محمدی" هم اکنون در مقطع کارشناسی ارشد روانشناسی بالینی مشغول به تحصلی است و می گوید: تا جایی که بتوانم تحصیلاتم را ادامه خواهم داد و تلاش می کنم که در آینده بصورت مستقل کار کنم و به کارهای هنری هعم در کنار تحصلیم ادامه خواهم داد و اجازه نمی دهم هیچ مانعی سرراهم قرار بگیرد.
معلولیت مساوی محدودیت نیست
شاید این مطلب را بارها از زبان مسوولان و حتی برخی از مردم عادی هم شنیده باشیم که معلولیت محدودیت نمی آورد و افراد معلول هم می توانند مانند سایر افراد جامعه از همه امکانات و تجهیزات و غیره بهره ببرند اما "اوین محمدی" این جمله را تا حدودی شعار می خواند.
وی معتقد است: هرچند بگویند معلولیت، محدودیت نیست اما به نظر من معلولیت به خودی خود، محدودیت‌هایی را در زمینه‌های مختلف برای توانجویان بوجود می‌آورد و بسیاری از این افراد بدلیل همین محدودیت‌ها به جای فعالیت در جامعه انزوا را برگزیده‌اند.
این روشندل کردستانی یادآور شد: هنوز افراد زیادی در جامعه ما آنگونه که باید، رفتار با افراد دارای معلولیت را یاد نگرفته اند و نگاه‌شان به این افراد ترحم آمیزاست و این مسائل موجب می شود بسیاری از معلولان (توانجویان) علی رغم توانمندی‌های بالا منزوی و گوشه گیر شوند.
وی اظهار داشت: قطعا با دیدی که جامعه نسبت به معلولان دارند من هم اگر در رشته روان‌شناسی تحصیل نمی‌کردم در حال حاضر یکی مثل هزاران نفری بودم که از منزل خارج نمی‌شوند لذا می طلبد مسوولان و متولیان امرتلاش کنند دیدگاه جامعه را نسبت به این قشر تغییر دهند.
محمدی با بیان اینکه حمایت مسوولان از قشر معلول می تواند آنان را برای ورود به جامعه آماده کند، از حمایت های مدیرکل سابق بهزیستی استان تقدیر کرد و گفت: بنده به شخصه موفقیت های امروز خودم را مدیون ایشان هستم و می توانم گواهی بدم که در تمام دوران مدیریتشان حامی معلولان بود.
تغییرنگاه را از خودمان شروع کنیم
وی اظهار داشت: افراد معلول اقلیت هستند و نگاه به این قشر چه بخواهیم، چه نخواهیم متفاوت است، لذا باید تغییر نگاه دیگران را از خودمان شروع کرده و به توانایی هایمان اعتماد کامل داشته باشیم، من خودم به شخصه این را تجربه کردم و با وجود تمام کم و کاستی ها از تغییر بوجود آمده در خودم راضی ام.
این روشندل کردستانی یادآور شد: نباید انتظار داشته باشیم تمام جامعه به ما نگاه خاص داشته باشند، اما معتقدم اگر بتوانیم توانایی‌هایمان را نشان دهیم و منتظر دیگران نباشیم جامعه خودبخود به سراغ ما آمده و از توانایی‌هایمان استفاده خواهد کرد.
این روشندل کردستانی با بیان اینکه تمام موفقیت‌هایم را در مرحله اول مدیون خانواده ام هستم چرا که در تمام مراحل زندگی حامی ام بوده اند و همیشه من را مایه افتخارشان دانسته اند و در مرحله دوم مدیرکل قبلی بهزیستی کردستان که در موفقیت های من نقش بسزایی ایفا کردند.
آرزوهایی که فقط آرزوست
در پایان از آرزوهایش می پرسم که می گوید: نابینایی من چون مادرزادی است و هیچ تصویری از اطرافیانم ندارم خیلی راحت‌تر با آن کنار آمده ام و قطعا تفاوت زیادی با کسی که قبلا بینا بوده و در اثر حادثه ای دچار مشکل شده باشد دارم.
وی افزود: با اینکه به این نوع زندگی عادت کرده ام و هیچ تصویری از هیچ کس در ذهنم نیست اما در طول 26 سال عمری که از خدا گرفته ام بارها پیش آمده که آرزو کردم کاش یکبار هم که شده چهره اطرافیان بخصوص خانواده ام را می دیدم.
محمدی اظهار داشت: می دانم که این آرزو برای همیشه فقط یک آرزو باقی می ماند، البته خودم عادت کرده ام و اطرافیان و خانواده ام را بدون هیچج تصویری دوست دارم و به آنان عشق می ورزم.
بی شک اوین های زیادی در اطراف ما وجود دارند که دارای استعدادها و توانایی‌های زیادی هستند اما مسیر بهره مندی از ازتوانایی هایشان فراهم نیست و یا بهتر است بگوییم نگاه جامعه مانعی بر استفاده از این ظرفیت ها است.
همگان باید تلاش کنیم این فرهنگ در جامعه ما نهادینه شود افراد دارای معلولیت همانند سایر اقشار جامعه زندگی کنند و با هیچ مانع و محدودیتی در مسیر زندگی خود روبرو نشوند.
برچسب‌ها صدا و سیما کردستان دانشگاه کردستان سنندج

http://www.Kurd-Online.ir/Fa/News/264975/صدایی-که-نمی‌بیند
بستن   چاپ