عصر کرد
پدر کُرد به داد دخترانش رسید/ ماجرای نجات دو پرستار از محاصره دشمن
دوشنبه 27 شهريور 1402 - 17:59:59
عصر کرد - : در شهریور ماه 1359 ارتش عراق براساس استراتژی جنگ برق آسا و کوتاه مدت، تجاوز سراسری خود را به مرزهای جمهوری اسلامی ایران آغاز کرد. این تهاجم دشمن با مقاومت نیروهای مردمی و قوای مسلح ایران در نوار مرزی مواجه شد و به ناکامی استراتژی ارتش عراق انجامید. دراین میان استان‌های همجوار با عراق نقش بارزی در جلوگیری از پیشروی گسترده و تهاجم سراسری دشمن ایفا کردند.
مقاومت مردمی درغرب کشور
کرمانشاه یکی از چند صحنه نبرد بود که به دلیل قرارگرفتن در مسیر راه بغداد- تهران از اهمیت نظامی بسیاری برخوردار بود. در این محور، مأموریت اصلی عراق برای تامین بغداد و تعمیق مرزهای شرقی آن که با تصرف پاتاق در عمق 50 کیلومتری خاک جمهوری اسلامی محقق می شد بی نتیجه ماند. اهمیت عنصر مقاومت مردمی و ضرورت بررسی ابعاد و دامنه آن در ابتدای دوران دفاع مقدس و همچنین فقر پژوهش های درخور و کمبود آثار فاخر در حوزه مقاومت مردمی در کرمانشاه، مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس را بر آن داشت تا کتابی دراین باره منتشر کند. مرحوم اسدالله احمدی، از راویان دفاع مقدس و نویسنده این کتاب ضمن بازگوکردن بحران آفرینی‌های گروه‌های مسلح غیرقانونی، نیروهای ضدانقلاب و امرای فراری ارتش شاهنشاهی در مناطق سر پل ذهاب، قصرشیرین و گیلان غرب در مقطع اسفندماه 1357 تا شهریورماه 1359، سعی کرده نقش مؤثر حکومت بعثی عراق در تشدید اقدامات تجزیه طلبانه را برای مخاطبان ترسیم کند.

عصر کرد

حال و هوای روزهای پایانی شهریور سال 1359 در غرب کشور
احمدی در بخشی از این کتاب از حال و هوای روزهای پایانی شهریور سال 1359 در غرب کشور اینگونه تعریف می کند: «نیمه اول سال 1359 به ویژه شهریورماه در حالی به پایان خود نزدیک می شد که مردم ساکن در شهر و روستاهای قصرشیرین به دلایل مختلف ازجمله قطع شدن آب و برق شرایط بسیار سختی را می گذراندند. نیروی هوایی عراق نیزهمچنان فعال بوده و با اجرای پروازهای پی درپی مناطق نوار مرزی و روستاهایی را که نیروهای خودی مستقر بودند بمباران می کرد؛ برای نمونه هواپیماهای عراقی در 22 شهریور 1359، ناحیه خان لیلی و در 24 شهریورماه، روستاهای گردنو و بیشگان در شمال سرپل ذهاب و در 25 شهریور، روستای باباهادی در غرب سرپل ذهاب را بمباران کردند. این در حالی بود که ناامنی در جاده های مواصلاتی شهرها و نوار مرزی کم وبیش ادامه داشت. در چنین شرایطی، دانش آموزان مدارس نیز باید خود را آماده حضور در کلاس های درس می کردند.»

عصر کرد

وقتی قصر شیرین سقوط کرد
احمدی در بخش دیگری از کتاب «دست های خالی، پاهای خونین» به نجات دختران کرد با تلاش پدر اشاره می کند: «مجید رستمی راننده شهرداری، برای انجام کاری اداری به کرمانشاه رفته بود که خبر حمله ارتش عراق به قصرشیرین و محاصره و سقوط شهر را شنید. او با شنیدن این خبر بسیار نگران شده بود. دو دختر او در بیمارستان قرنطینه قصرشیرین کار می کردند. رستمی سعی داشت به سرعت خود را به قصرشیرین برساند، اما کمتر راننده ای حاضر بود خطر کند و به منطقه برود. او به ناچار چند نوبت سوار خودرو شد و به هر طریق حوالی غروب خود را به منطقه سرپل ذهاب رساند و از آنجا به طرف قصرشیرین به راه افتاد. رستمی به خوبی منطقه را می شناخت و چون باید تا قصرشیرین پیاده می رفت، تصمیم گرفت با استفاده از کوره راه ها و میان بر، خود را به شهر و بیمارستان برساند. او حوالی نیمه شب به نزدیکی شهر رسید. قصرشیرین در تاریکی کامل فرورفته بود و رستمی احتمال می داد دشمن روی پل حضور داشته باشد. به همین دلیل، تصمیم گرفت از منطقه دیگری از رودخانه الوند رد شود. سپس با عبور از آن وارد شهر بشود و خود را به بیمارستان برساند. او با احتیاط پس از عبور از چند کوچه و خیابان خود را به بیمارستان رساند. سکوت و تاریکی محض بیمارستان را فراگرفته بود. آهسته وارد حیاط و ساختمان بیمارستان شد. خبری از دشمن نبود. حدس می زد دخترانش باید در زیرزمین بیمارستان باشند. به همین دلیل، به آهستگی به طرف زیرزمین رفت و آنان را صدا کرد. پس از چندبار صدازدن، صدای یکی از دخترها را از زیرزمین بیمارستان شنید که می گفت بابا، ما اینجاییم. رستمی به سرعت خود را به جایی که دختران کز کرده و در کنار هم نشسته بودند رساند و از آنان خواست آماده حرکت بشوند. دختران با همان لباس پرستاری به راه افتادند، از رودخانه الوند عبور کردند و شبانه از منطقه خارج شدند.»
کد خبر 789160

http://www.Kurd-Online.ir/Fa/News/741994/پدر-کُرد-به-داد-دخترانش-رسید--ماجرای-نجات-دو-پرستار-از-محاصره-دشمن
بستن   چاپ