بزرگنمايي:
عصر کرد - ایسنا/کرمانشاه اسمهای مختلفی دارند، برخی "حاشیه نشین" صدایشان میکنند، برخی "زاغه نشین" و حالا هم که بحث "اسکان نامتعارف" و "اسکان غیررسمی" مطرح میشود. اما هرچه که اسمش را بگذاریم واقعیت این مناطق را تغییر نمیدهد و این مناطق که حدود 70 سال است در گوشه گوشه شهرهای بزرگ جا خوش کردهاند حالا به یک معضل تمام عیار تبدیل شدهاند.
بیشتر بخوانید: اخبار روز خبربان
معضلی که بعد از گذشت دهههای متمادی همچنان لاینحل مانده و ابعاد آثار فاجعه بار آن روز به روز در حال گسترش است.
به گزارش ایسنا، حاشیه نشینی معضلی خاص ایران نیست و از آن به عنوان یک معضل جهانی یاد می شود و تقریبا تمامی شهرهای بزرگ جهان با آن دست و پنجه نرم کرده و نسخههای متعددی برای رفع آن تجویز میکنند، اما این نسخههای متعدد هنوز هم نتوانسته بعد از گذشت دهها سال درمانی برای این درد باشد.
حاشیه نشینی در ایران از سابقهای 70 ساله برخوردار است و جرقه اولیه آن از اصلاحات ارضی در سال 1330 زده شد که موج گسترده مهاجرت روستاییان به شهرها را به دنبال داشت، این معضل طی دهههای متمادی رشد کرد و کسی تصورش را هم نمی کرد که روزی جمعیت حاشیه نشینهای کشور به حدود 20 میلیون نفر برسد!
اوایل دهه هشتاد بود که معضل حاشیه نشینی به طور جدی و علمی در دستور کار قرار گرفت و مطالعات و برنامههایی برای رفع آن پیشنهاد و اجرایی شد و طی دو دهه گذشته اقدامات خوبی در این زمینه صورت گرفته تا اینکه سال 1397 بنابر دستور دولت روند کار تغییر پیدا کرد و از آن سال حاشیههای ایران و حاشیه نشینهای آن دوباره به حاشیه رفتند!
کرمانشاه هم حالا با 400 هزار نفر حاشیه نشین یکی از کلانشهرهای کشور است که با این معضل بطور جدی دست به گریبان است و اگر از همین حالا چاره اندیشی در این باره نشود، گسترش ابعاد فاجعه بار آن در سالهای آتی خارج از تصور خواهد بود.
در همین راستا پای صحبتهای بیژن کلهرنیا استاد دانشگاه رازی نشستیم تا با او که سابقه 20 ساله مطالعاتی در این زمینه دارد، چاره کار را جستجو کنیم.
کلهرنیا با اشاره به ظهور پدیده "حاشیه نشینی" از اواسط قرن 20 در جهان می گوید: این پدیده حاصل توسعه لیبرالیسم جهانی است و توسعهای که همه آن را مثبت می دانیم عملا موجب ایجاد این معضل و رشد فقر در جهان شده است.
با توسعه رخ داده شهرها گسترش پیدا کرد، اما برخلاف تصور که توسعه مانند یک موج بتواند خود را به مناطق پیرامونی برساند، نتیجه عکس شده و مردم از مناطق پیرامونی به مراکز توسعه مهاجرت کرده و در اطراف آن ساکن شده و محلاتی که امروزه آن را به عنوان سکونتگاههای غیررسمی یا نامتعارف و یا مناطق حاشیه نشینی می شناسیم را ایجاد کردند.
به هر حال این معضل از اواسط دهه 1950 در جهان شروع شد و در حال حاضر بسیاری کشورهای جهان از جمله ایران با آن دست و پنجه نرم میکنند.
رشد این مناطق که از آنها به عنوان سکونتگاههای فقر هم یاد می شود طی دهه های گذشته به صورت قارچ گونه شدت یافت و حالا تقریبا در تمام شهرهای بزرگ شاهد این پدیده دردناک هستیم.
این مناطق سکونتگاههای فقر هستند و بافت آنها با بافت مناطق اطراف تداخل پیدا نمی کند و حدود مشخصی دارند، از طرفی ساکنین این مناطق به لحاظ اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و ... شبیه به هم و همگن هستند و شباهت بسیاری در سبک زندگی همه آنها وجود دارد.
در ایران هم این پدیده از دهه 1330 و همزمان با انجام اصلاحات ارضی آغاز شد که موج گسترده مهاجرت روستاییان به شهرها را به دنبال داشت، در دهه 1350 هم با افزایش فروش نفت و گسترش شهرها موج دوم مهاجرت روستاییان به شهرها آغاز شد، اما در دهه 1360 به دنبال واگذاری رایگان زمین به شهرنشینان موج گستردهتری از مهاجرت رقم خورد و طی این دهه رشد شهرها به چهار برابر رسید.
در همان دهه 60 در همین کرمانشاه وسعت شهر به یکباره از 2500 هکتار به 10 هزار هکتار رسید و مهاجرتها دلیل اصلی آن بود.
به هرحال این معضل طی دهه های گذشته شکل گرفته و رشد پیدا کرده و نیاز است که فکر جدی در خصوص رفع و کنترل آن صورت گیرد.
تصمیم دولت در سال 1397، روند "کاهش فقر" در محلات حاشیهنشین را متوقف کرد
کلهرنیا در ادامه با اشاره به شروع مطالعات و پروژههای مربوط به حاشیه نشینی به صورت علمی و بر اساس مدلهای جهانی از سال 1382 گفت: در همین سال توانستیم مدل های جهانی را بومی کرده و مطالعات در حوزه کاهش فقر در محلات حاشیه نشین را شروع کنیم و از همان سال تاکنون بیش از 250 مطالعه علمی در این زمینه صورت گرفته است. همچین طی این مدت بیش از 200 جلسه کارشناسی در سطح کارشناسان علمی کشور در این زمینه برگزار شده است.
علاوه بر این هزار تحقیق در این زمینه صورت گرفت که بسیاری از آنها در استان کرمانشاه انجام شد و عملا با توجه به این مسئله کرمانشاه را می توان یکی از بنیانگذاران مطالعات کاهش فقر در ایران نامید.
همچنین طی این مدت بیش از 10 هزار پروژه کاهش فقر مانند احداث مراکز آموزشی در محلات حاشیه نشین کشور اجرایی شد و اولین پروژه ها هم در این زمینه در کرمانشاه اجرایی شد، طوری که سال 1382، 30 پروژه فقرزدایی در 13 محله حاشیه نشین کرمانشاه اجرایی شد که یکی از آنها راه اندازی کتابخانه در محله شاطرآباد بود.
به هر حال روند کار خیلی خوب در حال پیشرفت بود و اعتبارات لازم برای توانمندسازی محلات حاشیه نشین توسط وزارت راه و شهرسازی، شهرداری ها و استانداریها تامین می شد و کارها بر اساس تجارب جهانی در پیش بود تا اینکه در سال 1397 یکباره همه چیز تغییر کرد.
در این سال دولت تغییر سیاست داد و مطالعات و طرحهای تحقیقاتی در حوزه کاهش فقر در محلات حاشیه نشین را از وزارت راه و شهرسازی گرفته و به وزارت کشور داد و پس از آن دفاتر تسهیل گیری دراین محلات بازگشایی شد، اما کارهای مطالعاتی در این زمینه عملا متوقف شد.
به نظر می رسد این تصمیم بیش از آنکه یک تصمیم فنی و اجرایی باشد، یک تصمیم سیاسی بود که موجب شد روند خوب کاهش فقر در محلات حاشیه نشین متوقف شود و اقدامات اقتصادی، زیست محیطی و کالبدی هم در این مناطق به دست فراموشی سپرده شود.
راه اندازی دفاتر تسهیل گری فقط منجر به انجام برخی اقدامات اجتماعی آن هم بیشتر در حوزه شناخت شناسی شد و عملا اقدام اساسی که باید دراین مناطق صورت نگرفت.
در دولت سیزدهم اما دفاتر تسهیل گری تعطیل شده و کار به گروه های جهادی واگذار شده و باید ببینیم این گروه ها چطور کار را پیش می برند، اما آنچه مسلم است بدون مطالعات نمیتوان در این زمینه گام های جدی برداشت.
اگر بخواهیم فقر را در محلات حاشیه نشین کاهش دهیم باید از تجارب جهانی و مدل های علمی کمک بگیریم، تجاربی که در چین و هند و ویتنام اجرایی شده و نتایج بسیار خوبی به همراه داشته است و همه اینها مستلزم این است که مطالعات به طور جدی و مستمر در این زمینه ادامه یابد.
به واقع ما نمیتوانیم چشم بسته وارد مناطق حاشیه نشین شده و بدون شناخت درست و دقیق و مستمر آنها برای کاهش فقر و بهبود معیشت در این محلات برنامهریزی کنیم.
گام اول برای حل مشکلات حاشیهنشینها کرمانشاه چیست؟
کلهرنیا در ادامه گام نخست برای حل مشکلات حاشیه نشینها را تغییر سیاستهای کلان میداند و میگوید: دولتها باید به این باور برسند که پیشگیری بهتر از درمان است و اگر محلات حاشیه نشین را سر و سامان ندهند و برای این محلات هزینه نکنند در آینده باید هزینههای گزافی را برای درمان مشکلاتی که این محلات در شهرها ایجاد کردهاند، صرف کنند.
اگر امروز محلات حاشیه نشین سامان یابند هم اقتصاد شهرها بهبود مییابد و هم آسیبهای اجتماعی و مصائب و مشکلات آنها کاهش چشمگیری پیدا می کند و این ها همه از هزینههای سنگینی که باید در آینده برای مقابله با آسیبهای اجتماعی و تبعات آن صرف شود، جلوگیری میکند.
بنابراین در گام اول باید دولتها به این نتیجه و باور برسند که باید برای محلات حاشیه نشین شهرها وقت گذاشته و هزینه کنند. گام بعدی شناخت درست این محلات است و اگر بخواهیم وضعیت محلات حاشیه نشین را بهبود دهیم در گام اول باید این مناطق و مردمان آن و ویژگیهای آنها را به درستی بشناسیم و این امر مستلزم انجام مطالعات مستمر است.
در این مطالعات استعدادها و قابلیت های مردم این مناطق شناسایی میشود و بهتر می توان در زمینه رفع مشکلات آنها با توجه به توانمندیهایی که دارند اقدام کرد.
گام دوم؛ مشارکت و نهادسازی مردمی است
گام بعدی مشارکت مردم و تمامی دستگاههای اجرایی در این محلات است و باید از خود مردم برای حل مشکلاتشان استفاده شود، بنابراین در گام بعدی باید سراغ نهادسازی مردمی رفت و مردم این مناطق را در گروههایی ساماندهی کرده و با مشارکت آنها برای رفع مشکلات مناطق حاشیه نشین اقدام کرد.
کلهرنیا درباره اینکه چطور می توان مردم را پای کار کشید، میگوید: راه این کار "گفتمان"است و اگر بنشینیم و با مردم این مناطق گفت و گو کرده و اعتماد آنها را جلب کنیم خود آنها زودتر از ما برای رفع مشکلاتشان دست به کار می شوند.
نمونه این کار و این گفتمان سازی را ما در مسجد نورالحسین(ع) محله شاطر آباد کرمانشاه شاهد هستیم که این مسجد چطور با گفتمان سازی و جلب اعتماد مردم این منطقه دست به کارهای بزرگی زده و هم در کاهش کنترل اعتیاد موفقیت های بسیاری کسب کرده و هم با مشارکت مردم مراکزی مانند کتابخانه، گرمخانه، سالن ورزشی و ... را راه اندازی کرده است.
باید بدانیم که در محلات حاشیه نشین مردمان بسیار توانمند هستند و بسیار هم مشتاق و پای کارند و مسئله این است که بتوانیم به نحو درست از توانایی این مردمان استفاده کنیم، در حقیقت محلات حاشیه نشین ثروتهای عظیمی در شهرها هستند که اگر از آنها به خوبی استفاده کرده و آنها را توانمند کنیم، اقتصاد شهر را هم ارتقاء میدهند.
400 هزار حاشیه نشین گنج عظیمی است که از آن غفلت کردهایم
400 هزار حاشیه نشین در کرمانشاه گنج عظیمی هستند که اگر به خوبی از آنها بهره وری شود، هم مشکلات مناطق حاشیه نشین مرتفع می شود و هم آسیبهای اجتماعی شهر کمتر شده و هم اقتصاد شهر رونق پیدا میکند. مشابه این تجربه را در کشورهایی مانند چین و هند داشته ایم که توانمندسازی مناطق حاشیه نشین آنها منجر به رونق اقتصاد شهرها و کشورشان شده است.
واقعیت این است که در حال حاضر حاشیه نشینهای کرمانشاه عادت کردهاند دولت به آنها کمک کند که قطعا در هیچ جای جهان دولتها نمیتوانند به تنهایی تمام مشکلات این مناطق را مرتفع کنند و خود ساکنان این مناطق هستند که باید دست به کار شوند.
اگر دولت ها بتوانند از 100 درصد نیاز مردمان این مناطق 25 درصد آن را رفع کنند، برای مابقی نیازها باید خود مردمان این مناطق را فعال کرد و این کار تنها از طریق اول مطالعه و بعد مشارکت و نهادسازی مردمی امکانپذیر است و به نحوی این کار ما را به سمت "توسعه درون زا" هدایت میکند.
اینکه قرار باشد همواره تصمیم گیریها از بالا به پایین ابلاغ شود چاره کار نیست و با انجام مطالعه و شناخت درست و مشارکت خود مردم محلات حاشین نشین، توسعه را از درون خود این محلات میتوانیم شروع کنیم و این مدل تجربه جهانی است که بسیار هم موفق بوده است.
رفع مشکلات حاشیه نشینها باید ماموریت اول استاندار کرمانشاه باشد
بنابراین برای رفع مشکلات حاشیه نشینها در استان کرمانشاه، استاندار کرمانشاه در گام اول باید به این درک و باور برسد که ماموریت اصلی او باید پیش از هرچیز رفع مشکلات حاشیهنشینها باشد.
کرمانشاه به توسعه و منطقه آزاد و شهرک های صنعتی و ... نیاز دارد، اما در گام اول حاشیه نشینها باید در اولویت باشند، چرا که رفع مشکلات آنها و توانمندسازی آنها و ایجاد اشتغال دراین محلات اولا موجب کاهش آمار بیکاری شده، درثانی کاهش آسیب های اجتماعی را به دنبال دارد و در نهایت هم به همان توسعه و رونق اقتصادی ختم می شود.
400 هزار نفر جمعیت در یک شهر تعداد کمی نیست که بخواهیم از کنار آن ساده عبور کنیم و اگر استاندار کرمانشاه برای توانمندسازی این 400 هزار نفر اقدام کند و از این گنج عظیم بهره برداری کند، بسیاری مشکلات شهر و استان هم مرتفع می شود، بنابراین اول باید کاهش فقر در این محلات در دستور کار قرار گیرد، بعد سراغ کارهای اقتصادی و صنعتی دیگر برویم.
انتهای پیام